علمی - پژوهشی
فرزانه حدادی بارفروشی؛ داود عاشورلو؛ علیرضا شکیبا؛ علی اکبر متکان
چکیده
تغییر اقلیم به عنوان یکی از مهمترین چالشهای پیش روی بشر میباشد. این پدیده تاکنون تاثیرات قابل توجهی را بر تولیدات کشاورزی در اکثر نقاط جهان مخصوصا مناطق خشک و نیمه خشک بر جای گذاشته است. همچنین، در اکثر مناطق دنیا طی دهههای اخیر، متوسط درجه حرارت افزایش یافته است. امروزه در تحقیقات مختلف، شاخصهای سنجش از دور به عنوان یکی از ...
بیشتر
تغییر اقلیم به عنوان یکی از مهمترین چالشهای پیش روی بشر میباشد. این پدیده تاکنون تاثیرات قابل توجهی را بر تولیدات کشاورزی در اکثر نقاط جهان مخصوصا مناطق خشک و نیمه خشک بر جای گذاشته است. همچنین، در اکثر مناطق دنیا طی دهههای اخیر، متوسط درجه حرارت افزایش یافته است. امروزه در تحقیقات مختلف، شاخصهای سنجش از دور به عنوان یکی از روشهای نوین در شناسایی تغییر اقلیم استفاده میشوند. یکی از شاخصهای مهم سنجش از دور، ویژگیهای فنولوژی پوشش گیاهی است که در مطالعات اخیر توانایی خوبی در شناسایی و تخمین پوشش گیاهی نشان داده است. در مطالعه حاضر، با استفاده از سری زمانی 5 روزه شاخص نرمال شده پوششگیاهی (NDVI) از تصاویر NOAA-AVHRR و پارامترهای فنولوژی گیاه، تغییرات پوششگیاهی مناطق مراتع و اراضی دیم حوضه دریاچه ارومیه در طول سالهای 2013-1984 مورد بررسی قرار گرفت. دادههای اقلیمی دما و بارش از ایستگاههای هواشناسی حوضه دریاچه ارومیه اخذ و در مقایسه با نتایج تصاویر ماهوارهای استفاده گردید. نتایج تحلیل سری زمانی در طی سی سال دوره آماری در حوضه دریاچه ارومیه نشان داد، پارامتر شروع فصل رشد در منطقه اشنویه، سقز و سراب در سال 2013 نسبت به سال 1984 زودتر آغاز شده است. اما در منطقه مراغه دیرتر آغاز شده است. پارامتر پایان فصل رشد در اشنویه، سقز و تکاب زودتر به پایان رسیده است. همچنین پارامتر اوج رشد در شهرستانهای مذکور پوشش گیاهی زودتر به حداکثر مقدار خود رسیده است. طول فصل رشد در شهرستانهای اشنویه، مراغه و سقز به ترتیب کوتاهتر شده است. نتایج تحلیلهای آماری بدست آمده از تصاویر ماهوارهای و دادههای اقلیمی نشان داد که تغییرات پارامترهای فنولوژی به مکان وابسته میباشد و همچنین شبهای سرد و روزهای گرم در ابتدای فصل رشد به ترتیب کاهش و افزایش یافته است. اما در انتهای فصل رشد روزهای گرم افزایش داشته است. این تغییرات باعث افزایش شیب منحنی فنولوژی رشد گیاه در زمان پیری گیاه شده است و در نهایت طول فصل رشد را کاهش داده است.
علمی - پژوهشی
بهاره قره داغی؛ امیر قاسم زاده
چکیده
ایران به دلیل تنـوع محیطـی بالا، رتبـه بالایی در بحرانهای ناشی از سوانح طبیعی دارد. سیل بعنوان یکی از سوانح طبیعی، در پی رشد سریع شهرها و تغییرات اقلیمی در بسیاری از مناطق سبب ایجاد خسارات اجتماعی و اقتصادی، بهداشتی و آسیبهای محیط زیستی شدیدی شده است. لذا پیشبینی فضایی سیل به قدری حیاتی است که عدم شناسایی مناطق مستعد سیل در یک ...
بیشتر
ایران به دلیل تنـوع محیطـی بالا، رتبـه بالایی در بحرانهای ناشی از سوانح طبیعی دارد. سیل بعنوان یکی از سوانح طبیعی، در پی رشد سریع شهرها و تغییرات اقلیمی در بسیاری از مناطق سبب ایجاد خسارات اجتماعی و اقتصادی، بهداشتی و آسیبهای محیط زیستی شدیدی شده است. لذا پیشبینی فضایی سیل به قدری حیاتی است که عدم شناسایی مناطق مستعد سیل در یک حوضه آبریز ممکن است اثرات مخرب آن را افزایش دهد. اخیرا با پیشرفت ابزارهای سنجش از دور، اطلاعات جغرافیایی، یادگیری ماشین و مدلهای آماری، امکان ایجاد نقشه دقیقتر حساسیت به سیل کاملاً امکانپذیر است. به همین منظور در این پژوهش، با استفاده از تصاویر ماهواره Sentinel و استفاده از رویکرد نوین همادی با شش مدل یادگیری ماشین به پیشبینی مکانهای مستعد سیل در حوضه آبریز کارون پرداخت شد. مدلهای منفرد شامل مدل خطی تعمیم یافته (GLM)،رگرسیون درختی پیشرفته (BRT)، مدل ماشین بُردار پشتیبان (SVM)، مدل جنگل تصادفی (RF)، مدل رگرسیون سازشی چندمتغیره (MARS)، مدل بیشینه بینظمی (MAXENT) است. نتایج این مطالعه نشان میدهد شمال شرق شهرستان الیگودرز، بخشهایی از دورود و ازنا در استان لرستان، خادممیرزا، شهرکرد و کیار در استان چهارمحال بختیاری، دنا و بویراحمد در استان کهکیلویه و بویراحمد، شهرستان سمیرم در استان اصفهان و مناطق جنوبی حاشیهی رودخانه کارون در استان خوزستان بیشترین پتانسیل وقوع سیل را در این حوضه دارند. نتایج این پژوهش برای مدیران و برنامهریزان کارامد بوده و سبب جلوگیری از توسعه در مناطق آسیبپذیر و کاهش زیان مالی و اقتصادی در آینده میشود.
علمی - پژوهشی
فاطمه احمدی؛ یاسر ابراهیمیان قاجاری؛ عباس کیانی
چکیده
سنجشازدور یک منبع داده قدرتمند برای نقشهبرداری از مناطق شهری و نظارت بر پویایی شهرنشینی است. از بین دادههای سنجشازدوری، تصاویری که در شب اخذ میشوند راهی مؤثر برای نظارت بر فعالیتهای انسانی در مقیاس جهانی فراهم کرده است؛ زیرا این تصاویر با توجه به ویژگیها و قابلیتهایی که دارند میتوانند مناطق شهری و سایر فعالیتهای ...
بیشتر
سنجشازدور یک منبع داده قدرتمند برای نقشهبرداری از مناطق شهری و نظارت بر پویایی شهرنشینی است. از بین دادههای سنجشازدوری، تصاویری که در شب اخذ میشوند راهی مؤثر برای نظارت بر فعالیتهای انسانی در مقیاس جهانی فراهم کرده است؛ زیرا این تصاویر با توجه به ویژگیها و قابلیتهایی که دارند میتوانند مناطق شهری و سایر فعالیتهای انسانی، که ویژگی اصلی آنها استفاده از نور در شب میباشد را با اندازهگیری صحیح مکانی، از پسزمینهی بدون نور جدا نمایند. این تصاویر با یک نظارت مستمر و مداوم از منظره شبانه جهانی، منبع و نتایج ارزشمندی از فعالیتهای انسانی از گذشته تا امروز فراهم میکند و تجزیهوتحلیل سری زمانی این دادهها برای کشف، تخمین و نظارت بر پویایی اجتماعی و اقتصادی در کشورها، بهویژه مناطق فرعی که در آن آمار رسمی قابلاعتماد وجود ندارد، بسیار ارزشمند است. با پیشرفت سنجندههای ماهوارهای نور شب در سالهای اخیر و تحقیقات جدید انجامشده در زمینهی دادههای نور شب، هدف از این تحقیق، بررسی پیشرفتهای موجود در سنجنده شبانه، معرفی انواع دادهها و محصولات موجود، بررسی و بیان مزایا و معایب هر کدام و همچنین مروری بر روشها و راهحلهای ارائهشده در تحقیقات پیشین انجامشده جهت حل مشکلات و محدودیتهای موجود در این تصاویر انجامشده است. ازاینرو با توجه به بررسیهای انجامشده از 225 مقاله مورد بررسی از مجلههای معتبر مختلف در زمینهی تصاویر نور شب، نتایج بدین گونه بدست آمد که 65 درصد از مقالات موجود، از دادههای نور شب در زمینهی شهری (59 درصد شهری مربوط به استخراج و بررسی دینامیک شهری و 6 درصد آن در زمینهی بررسی جمعیت) و 35 درصد در زمینهی غیرشهری (17 درصد در زمینهی مصرف انرژی،13 درصد در زمینهی مسائل اقتصادی و 5 درصد مربوط به باقی مسائل مانند آلودگی) استفاده کردهاند. از سوی دیگر در مقالاتی که سعی داشتهاند در زمینهی تصحیح تصاویر نور شب، روشهایی را ارائه دهند میتوان گفت در تصحیح داده DMSP-OLS 44 درصد از مقالات با هدف بررسیهای شهری، 14 درصد با اهداف اقتصادی، 38 درصد باهدف کلی تصحیح و 4 درصد با اهداف دیگر نگارش یافتهاند، همچنین در تصحیح داده(VIIRS) Visible and Infrared Imaging Radiometer Suite 57 درصد با اهداف اقتصادی، 36 درصد با هدف بررسی شهری و 7 درصد با اهداف دیگر ارائه شده است. درنهایت نتایج و یافتههای این تحقیق میتواند یک دید کلی به محققان در جهت آشنایی و درک روندهای مطالعاتی مختلف در زمینهی استفاده از داده نور شب ارائه دهد؛ همچنین میتواند کمک کند تا محققان با توجه به هدف و زمینه مطالعاتی موردنظرشان، داده و الگوریتم مناسب را انتخاب کنند.
علمی - پژوهشی
مرتضی شریف؛ سارا عطارچی
چکیده
چرخه فنولوژیکی گیاهان نقش مهمی در چرخه جهانی کربن دارد. با توجه به اهمیت نقش گیاهان در اکوسیستم شهری و نقش آن در سلامت جامعه، مطالعه و پایش چرخه فنولوژیکی گیاهان در فصول مختلف سال در مناطق شهری در مقیاسهای مکانی-زمانی مختلف ضروری است. از این رو، با استفاده از دو شاخص پرکاربرد NDVI و EVI محاسبه شده از تصاویر سنجنده OLI ماهواره لندست-8 و تصاویر ...
بیشتر
چرخه فنولوژیکی گیاهان نقش مهمی در چرخه جهانی کربن دارد. با توجه به اهمیت نقش گیاهان در اکوسیستم شهری و نقش آن در سلامت جامعه، مطالعه و پایش چرخه فنولوژیکی گیاهان در فصول مختلف سال در مناطق شهری در مقیاسهای مکانی-زمانی مختلف ضروری است. از این رو، با استفاده از دو شاخص پرکاربرد NDVI و EVI محاسبه شده از تصاویر سنجنده OLI ماهواره لندست-8 و تصاویر محصول MOD13Q1 سنجنده مودیس ماهواره ترا، چرخه فنولوژی گیاهان در سطح کلانشهر اهواز در دوره زمانی 2015 تا دسامبر 2019 تجزیه و تحلیل شد. در این تحقیق، تصاویر ماهوارهای از طریق پلتفرم گوگل ارث انجین فراخوانی و تهیه شد. سپس، با توجه به نوع پوشش گیاهی، چرخه فنولوژیکی گیاهان بر اساس شاخصهای پوشش گیاهی بدست آمد و با چرخه فنولوژیکی بدست آمده از بررسیهای زمینی، مقایسه شد. با توجه به احتمال وجود نویز و پیکسلهایی با اختلاط طیفی، برای هموار سازی چرخه فنولوژیکی گیاهان از فیلتر Savitzky–Golay استفاده شد. نتایج بدست آمده حاکی از روند افزایش مقادیر هر دو شاخص NDVI و EVI به ترتیب با 03/0 و 04/0 در سنجنده OLI و 01/0 (در سال) در محصول سنجنده مودیس است. این تغییرات در ماههای ژانویه، مارس، اکتبر، نوامبر و دسامبر در هر دو سنجنده افزایشی بوده است که به معنای شرایط بهتر زیستی گیاه است. زمان دورههای فنولوژی گیاهان در هر دو سنجنده متفاوت بود. بیشترین اختلاف در هر دو سنجنده در سالهای 2018 و 2019 مشاهده شد. با توجه به مناسبتر بودن شرایط محیطی در این دو سال در مقایسه با سایر سالها، میتوان نتیجه گرفت که با افزایش میزان کلروفیل گیاه، میزان اختلاف بین نتایج این دو سنجنده بیشتر میشود. دورههای انتقال فصل رشد بدست آمده از سنجنده OLI جزئیات بیشتری را در مقایسه با مجموعه دادههای با وضوح متوسط مودیس نشان داد. در سنجنده مودیس در مقایسه با سنجنده OLI زمان شروع دورههای فصل رشد، زودتر بود. نتایج مقایسه دورههای فصل رشد در سنجنده OLI و مودیس (به ترتیب) با واقعیت زمینی نشان میدهد کمترین اختلاف در شروع فصل رشد با 7 و 10 روز بوده است. بیشترین اختلاف بین نتایج بدست آمده از سنجندههای OLIو مودیس (به ترتیب) با واقعیت زمینی در اوج فصل رشد با 20 و 35 روز و پایان فصل رشد 20 روز دیرتر و 20 زودتر بوده است. طول فصل رشد در سنجنده مودیس حدود چهار ماه و در سنجنده OLI حدود پنج ماه مشاهده شد که نتایج لندست به واقعیت زمینی نزدیکتر است. این تفاوت را میتوان به افزایش تعداد پیکسلهای مخلوط با توجه به قدرت تفکیک مکانی تصاویر سنجنده مودیس نسبت داد. نتایج این تحقیق، میتواند راهگشای بررسی تغییرات چرخههای فنولوژیکی در پاسخ به تغییرات محیطی با استفاده از تصاویر سنجشازدور در مناطق شهری باشد.
علمی - پژوهشی
مهدی امیری؛ فرزاد امیری؛ محمد حسین پوراسد؛ سیف اله سلیمانی
چکیده
کیفیت هوای پاک به عنوان یکی از ضروریترین نیازهای موجودات زنده، در اثر فعالیتهای طبیعی و مصنوعی به مخاطره افتاده است. در سالهای اخیر، طوفانهای گرد و غبار از حیث مکانی و زمانی همواره در حال افزیش بوده و سبب آسیبهای بیشمار در حوزه سلامت اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی و غیره برای ساکنان مناطق جنوب و جنوبغربی ایران شده است. ...
بیشتر
کیفیت هوای پاک به عنوان یکی از ضروریترین نیازهای موجودات زنده، در اثر فعالیتهای طبیعی و مصنوعی به مخاطره افتاده است. در سالهای اخیر، طوفانهای گرد و غبار از حیث مکانی و زمانی همواره در حال افزیش بوده و سبب آسیبهای بیشمار در حوزه سلامت اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی و غیره برای ساکنان مناطق جنوب و جنوبغربی ایران شده است. در پژوهش حاضر، جهت بررسی طوفانهای گرد و غبار و تشخیص عمق دید افقی از دادههای سنجنده مودیس استفاده شده است. از مزایای دادههای سنجنده مودیس میتوان به توان تفکیک طیفی و زمانی بالا اشاره نمود. همچنین دادههای ایستگاههای هواشناسی با توجه به بازه زمانی مورد مطالعه، جمعآوری شده است. پس از پیشپردازش دادهها و آمادهسازی مشاهدات میدانی، جهت استخراج ویژگیهای مورد نیاز برای انجام مدلسازیها، از طریق روش تفاضلی بین باندهای منتخب هر تصویر دادههای سنجنده مودیس به همراه ویژگیهای استخراج شده از سنسور های ایستگاههای هواشناسی زمینی استفاده شده است. با بررسی های بیشتر و ارزیابیهای صورت گرفته و استفاده از نظرات خبرگان هواشناسی تعداد 36 ویژگی تفاضلی از باندهای مختلف تصاویر مودیس و 6 ویژگی از دادههای ایستگاههای هواشناسی زمینی که مجموعا 42 ویژگی میباشد استخراج شده است. در ادامه از طریق تکنیکهای انتخاب ویژگی بهترین ویژگیها شناسایی و از یک روش جدید با عنوان ML-Based GMDH که حاصل بهبود شبکه عصبی GMDH از طریق تغییر توابع جزئی با مدلهای یادگیری ماشین است برای تشخیص غلظت گرد و غبار و دید افقی استفاده شد. همچنین، برای دستیابی به دقت مناسب ابر پارامترهای این مدل به صورت ابتکاری توسط الگوریتم بهینهسازی TLBO تنظیم شدند. در ادامه روشهای یادگیری ماشین Basic GMDH SVM,MLP,MLR,RFو مدل گروهی آنها نیز جهت مقایسه با رویکرد اصلی پیاده سازی گردیده و نتایج حاصل نشان دادند که روش ML-Based GMDH تنظیم شده با TLBOبا ایجاد بهبود نسبت به روشهای یادگیر ماشین ذکر شده، دقت بهتری را در تشخیص غلظت گرد و غبار فراهم کرده است.
علمی - پژوهشی
سمیه رفعتی؛ ابوذر رمضانی؛ علیرضا صادقی نیا
چکیده
همهگیری کووید-19 به عنوان پدیدهای جغرافیایی در نظر گرفته میشود که تجزیه و تحلیل فضایی و تأثیر جغرافیایی آن بر تصمیمگیری و زندگی روزمره، بسیار مهم است. سیستم اطلاعات جغرافیایی و تکنیکهای مکانی میتوانند نقش مهمی در تجزیه و تحلیل کلان دادههای شیوع کووید-19 در سطح جهانی ایفا کنند. در این پژوهش با کاربرد نرمافزار ArcGIS و روشهای ...
بیشتر
همهگیری کووید-19 به عنوان پدیدهای جغرافیایی در نظر گرفته میشود که تجزیه و تحلیل فضایی و تأثیر جغرافیایی آن بر تصمیمگیری و زندگی روزمره، بسیار مهم است. سیستم اطلاعات جغرافیایی و تکنیکهای مکانی میتوانند نقش مهمی در تجزیه و تحلیل کلان دادههای شیوع کووید-19 در سطح جهانی ایفا کنند. در این پژوهش با کاربرد نرمافزار ArcGIS و روشهای رگرسیون فضایی عمومی و محلی، بر اساس نرخ ابتلا به این بیماری در 73 شهرستان، به بررسی عوامل تاثیرگذار بر پراکنش آن پرداخته شد. برای این منظور عوامل ارتفاع، تراکم جمعیت و میانگین سنی، نسبت جمعیت بالای 55 سال به جمعیت کل و همچنین پارامترهای هواشناسی شامل رطوبت، دما، فشار و سرعت باد به عنوان متغیرهای پیشبینی کننده در نظر گرفته شدند. بر اساس روش رگرسیون گامبهگام، تراکم جمعیت، فشار هوا، میانگین سن و سرعت باد به عنوان پیشبینی کنندههای معنیدار تعیین و با تکنیک OLS مدلسازی نرخ ابتلا انجام شد. نتایج نشان داد مدل ارایه شده به لحاظ آماری معنیدار است، اما رابطه متغیرهای مستقل با متغیر وابسته هم در بعد فضایی و هم در بعد دادهها ناایستا است. بنابراین تکنیک GWR به کار گرفته شد و برای افزایش تغییرپذیری فضایی و برطرف نمودن مشکل همراستایی خطی، روش تحلیل مولفههای اصلی و نرمافزار SPSS به کار گرفته شد. در نهایت تراکم جمعیت، عامل هواشناسی و عامل سن به عنوان متغیرهای پیشبینی کننده در مدل محلی در نظر گرفته شدند. به دلیل بهبود نسبی عملکرد این مدل نسبت به مدل عمومی، میتوان گفت توانایی مدلهای محلی نسبت به مدلهای عمومی برای مدلسازی بیماری کوید 19 بیشتر است. نتایج آزمون خودهمبستگی فضایی موران و تحلیل نقاط داغ نشان داد دستکم یک متغیر تاثیرگذار بر بروز این بیماری وجود دارد که در این مطالعه در نظر گرفته نشده است. هرچند، نتایج این مطالعه اهمیت عوامل جمعیتشناختی و هواشناسی را بر نرخ ابتلا به بیماری کوید 19 روشن کرده است.
علمی - پژوهشی
بهنام اصغری بیرامی؛ مهدی مختارزاده
چکیده
در سالهای اخیر استفاده از ویژگیهای مکانی به منظور افزایش صحت طبقهبندی تصاویر ابرطیفی بسیار رایج شده است. تا به امروز روشهای مختلفی برای طبقهبندی طیفی-مکانی تصاویر ابرطیفی معرفی شده است و تحقیقات مربوطه در راستای معرفی روشهایی با ساختار سادهتر و صحت بالاتر تا اکنون نیز در جریان است. در این مقاله یک روش جدید مبتنی بر ترکیب ...
بیشتر
در سالهای اخیر استفاده از ویژگیهای مکانی به منظور افزایش صحت طبقهبندی تصاویر ابرطیفی بسیار رایج شده است. تا به امروز روشهای مختلفی برای طبقهبندی طیفی-مکانی تصاویر ابرطیفی معرفی شده است و تحقیقات مربوطه در راستای معرفی روشهایی با ساختار سادهتر و صحت بالاتر تا اکنون نیز در جریان است. در این مقاله یک روش جدید مبتنی بر ترکیب ویژگیهای مستخرج از ماتریس محلی کرنل وزندار ویژگیهای طیفی-فرکتالی به منظور تولید ویژگیهای کارا برای طبقهبندی تصاویر ابرطیفی معرفی شده است. مزیت اصلی روش ماتریس محلی کرنل وزندار این است که موجب میشود تا وابستگیهای محلی غیرخطی میان ویژگیها که در روشهای کلاسیک مورد توجه نیست، در فرآیند تولید ویژگی لحاظ شوند. در روش ارائه شده این تحقیق از روش ماتریس محلی کرنل وزندار به منظور تولید ویژگیهای جدید از ویژگیهای طیفی و ویژگیهای بعد فرکتال جهتدار استفاده میشود. سپس این دو بردار ویژگی برای هر پیکسل با هم الصاق شده و تشکیل یک بردار غنی از اطلاعات طیفی-مکانی را میدهد. در نهایت به منظور تعیین برچسب هر پیکسل، بردار ویژگی حاصل شده توسط الگوریتم ماشین بردار پشتیبان طبقهبندی می-شود. نتایج حاصل از روی دو تصویر ابرطیفی واقعی ایندین پاین و دانشگاه پاویا نشان میدهد که صحتها در روش پیشنهادی به طور متوسط در هر دو مجموعه داده بالای 98% است که بیش از 5% بالاتر از میانگین صحت چند روش دیگر طبقهبندی تصاویر ابرطیفی است.
علمی - پژوهشی
علی شمس الدینی؛ بهار اسدی
چکیده
شناسایی و نقشه کردن محصولات زراعی اطلاعات مهمی برای مدیریت زمینهای کشاورزی و برآورد سطح زیر کشت محصولات زراعی فراهم میکند. این پژوهش به بررسی اهمیت باندهای لبه قرمز جهت تفکیک محصولات زراعی شامل گندم، جو، یونجه، لوبیا، باقلا، کتان، ذرت، چغندر قند و سیبزمینی با استفاده از روش جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان میپردازد. بدین ...
بیشتر
شناسایی و نقشه کردن محصولات زراعی اطلاعات مهمی برای مدیریت زمینهای کشاورزی و برآورد سطح زیر کشت محصولات زراعی فراهم میکند. این پژوهش به بررسی اهمیت باندهای لبه قرمز جهت تفکیک محصولات زراعی شامل گندم، جو، یونجه، لوبیا، باقلا، کتان، ذرت، چغندر قند و سیبزمینی با استفاده از روش جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان میپردازد. بدین منظور سری زمانی تصاویر سنتینل -1 و 2 در سال 2019 از شمال غرب شهر اردبیل در پلتفرم ارث انجین فراخوانی شد. ترکیبهای متفاوت باندها برای بررسی تأثیرات اطلاعات طیفی و زمانی، شاخصهای گیاهی و اطلاعات بازپراکنش برای طبقهبندی محصولات مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از روش انتخاب ویژگی جنگل تصادفی ویژگیهای مهم شناسایی و بهعنوان ورودی الگوریتم جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان معرفی شدند. جنگل تصادفی برای تمامی سناریوها بهترین نتیجه را به دست آورد. نتایج نشان داد افزودن طولموجهای لبه قرمز و شاخصهای مشتق شده از آن باعث شد محصولاتی نظیر جو، لوبیا، باقلا و کتان نسبت به سایر محصولات با صحت بالاتری تفکیک شود. بهترین نتیجه در میان ترکیبات مختلف ویژگیها مربوط به تلفیق سری زمانی ویژگیهای طیفی تصاویر سنتینل-2 با سری زمانی تصاویر سنتینل-1 بود. صحت کلی 67/84 درصد و ضریب کاپا 31/ 82 درصد به دست آمد. نتایج نشان داد باندهای لبه قرمز و شاخصهای پوشش گیاهی مبتنی بر آن بهتنهایی قابلیت جداسازی محصولات زراعی را از همدیگر دارند.
مقاله پژوهشی
هانیه ژنده خطیبی؛ افشین شریعت مهیمنی؛ متین شهری
چکیده
در سالهای اخیر استفاده از کلان دادههای تلفن همراه در مطالعات حملونقلی بسیار مورد توجه متخصصان قرار گرفته است. منشأ ایجاد سفرهای شهری، نیاز افراد به انجام فعالیت است. از طرفی، سطح فعالیتهای شهری و الگوی آن نیز در زمانها و مکانهای مختلف متغیر است. دادههای تلفن همراه، به عنوان نوعی از دادههای پیوسته مکانی-زمانی، حضور افراد ...
بیشتر
در سالهای اخیر استفاده از کلان دادههای تلفن همراه در مطالعات حملونقلی بسیار مورد توجه متخصصان قرار گرفته است. منشأ ایجاد سفرهای شهری، نیاز افراد به انجام فعالیت است. از طرفی، سطح فعالیتهای شهری و الگوی آن نیز در زمانها و مکانهای مختلف متغیر است. دادههای تلفن همراه، به عنوان نوعی از دادههای پیوسته مکانی-زمانی، حضور افراد در مکانها و زمانهای مختلف را ثبت میکنند و بنابراین به منظور شناسایی سطح فعالیت شهری و استخراج الگوی فعالیت افراد در زمانهای مختلف، مناسب و پرکاربرد هستند. در مطالعه حاضر با بهکارگیری دادههای تلفن همراه، تراکم سطح فعالیت افراد (استاندارد شده نسبت به مساحت) در سطح ۳۲۱ ناحیه ترافیکی شهر شیراز محاسبه شد. میزان خودهمبستگی مکانی سطح فعالیت، با استفاده از شاخص خودهمبستگی مکانی Moran’s I عمومی و محلی در روزهای کاری، نیمهکاری و غیرکاری مورد بررسی قرار گرفت و وجود خودهمبستگی مکانی مثبت و معنادار فعالیت در واحد مساحت نواحی ترافیکی (P_Value < 0.001) تأیید گردید. بهاینترتیب، نواحی مهم با تراکم فعالیت بالا در مناطق مرکزی شهری شناسایی شدند. سپس، با استفاده از تحلیلهای سری زمانی و تحلیل یکنواختی سری زمانی، الگوی زمانی سطح فعالیتها، بازه زمانی آغاز فعالیتها (ساعت 8 صبح در روزهای کاری و نیمه کاری و ساعت 9 صبح برای روزهای غیرکاری)، بازه اوج میانروز (ساعت ۱۴-۱۲)، بازه اوج عصر (ساعت ۲۲-۲۰) و سایر مشخصههای سری زمانی بررسی گردید. همچنین کمترین سطح فعالیت روزانه بین ساعت ۳ تا ۶ صبح تشخیص داده شد. نتایج این تحلیل میتواند در فرآیند برنامهریزی و سیاستگذاری صحیح، مدیریت تقاضا و حضور افراد در مکانهای پرتراکم شهر و در بازه زمانی دلخواه و همچنین تحلیلهای مرتبط با اثرات زیست محیطی حملونقل شهری تاثیرگذار باشد.
علمی - پژوهشی
سلمان گودرزدشتی؛ محمد سیفی؛ مهشید کهندل؛ داود عاشورلو؛ حسین عقیقی
چکیده
محصول سیبزمینی، چهارمین محصول کشت شده در جهان میباشد. با توجه به اهمیت استراتژیک این محصول در تامین امنیت غذایی، تهیه نقشههای دقیق از سطوح زیر کشت محصول سیبزمینی، اطلاعات ضروری برای تخمین و پیشبینی میزان عملکرد محصول در مقیاسهای مختلف را فراهم میکند. اگرچه رویکردهای سنجش از دور مبتنی بر سنجندههای اپتیکی و یا مایکروویو ...
بیشتر
محصول سیبزمینی، چهارمین محصول کشت شده در جهان میباشد. با توجه به اهمیت استراتژیک این محصول در تامین امنیت غذایی، تهیه نقشههای دقیق از سطوح زیر کشت محصول سیبزمینی، اطلاعات ضروری برای تخمین و پیشبینی میزان عملکرد محصول در مقیاسهای مختلف را فراهم میکند. اگرچه رویکردهای سنجش از دور مبتنی بر سنجندههای اپتیکی و یا مایکروویو بهطور گسترده برای پایش مزارع (شامل سطح زیر کشت محصول، شرایط و پیشبینی عملکرد آن) استفاده شده است، اما به شناسایی مزارع سیبزمینی با استفاده از دادههای سنجش از دور کمتر پرداخته شده است. لذا این پژوهش با ارائه رویکردی موثر در نگاشت مزارع سیبزمینی با استفاده از تصاویر ماهواره سنتینل-2، سامانه Google Earth Engine و روش یادگیری ماشین به مطالعه این موضوع میپردازد. از آنجا که اکثر محصولات کشاورزی دارای ویژگیهای طیفی-زمانی منحصر بفرد در طول دوره رشد خود هستند، این پژوهش روشی برای تمایز مزارع سیبزمینی از سایر محصولات با استفاده از تصاویر سری زمانی و بدون آستانهگذاری صریح را ارائه کرده است. بمنظور بهینه سازی پارامترها، آموزش و ارزیابی مدل از دادههای نوع محصول در سایت مورد مطالعه که شامل 1648 نمونه از مزارع سیبزمینی و سایر محصولات است استفاده شد. این دادهها توسط گیرنده GPS دستی نمونهبرداری گردید. کارایی روش پیشنهادی در شهرستانهای همدان و بهار که بیشترین میزان کشت این محصول را در ایران دارند، مورد ارزیابی قرار گرفته است. شناسایی دقیق مزارع سیب زمینی با تهیه لایههای ورودی مناسب شامل، شاخص فنولوژیکی محصول و میانههای NDVI (سری زمانی تصاویر سنتینل-2) انجام شد. در ادامه، این لایهها بهعنوان ورودیهای ماشینبردارپشتیبان مورد استفاده قرار گرفت. بهمنظور آموزش مدل بهینه برای ماشینبردارپشتیبان با استفاده از کرنل RBF، مقادیر gamma و C با کمک روش 5-fold cross validation بهینهسازی شد. سپس، این مقادیر در فرایند پیادهسازی الگوریتم، تحت سامانه رایانش ابری GEE مورد استفاده قرارگرفت. صحت کلی و ضریب کاپا بهترتیب برای همدان %90.9 و 82/0 و برای بهار %93.3 و 87/0 برآورد شد. نتایج پژوهش حاضر نشاندهنده کارایی روش ماشینبردارپشتیبان در شناسایی سطوح زیر کشت محصول سیبزمینی است. همچنین شاخصهای استفاده شده، مانند شاخص فنولوژی سیبزمینی، میتوانند بهعنوان ویژگیهای متمایز کننده، جهت شناسایی بهتر مزارع محصول مورد استفاده قرار گیرند.
علمی - پژوهشی
مریم سلطانی کاظمی؛ سعید مینایی؛ حسین شفیع زاده مقدم؛ علیرضا مهدویان
چکیده
رطوبت غلاف پارامتر مهمی در طول دوره رشد نیشکر است که از منظر تنش آبی و مدیریت آبیاری مزرعه از اهمیت زیادی برخوردار است. دادههای سنجش از دور ظرفیت بالایی برای به روز نمودن سیستمهای پایش رشد محصول دارند. در این راستا، میتوان از تصاویر ماهوارهای که اطلاعات متنوعی را در اختیار کاربران قرار میدهند، بهره برد. در سال زراعی 1399 با هدف ...
بیشتر
رطوبت غلاف پارامتر مهمی در طول دوره رشد نیشکر است که از منظر تنش آبی و مدیریت آبیاری مزرعه از اهمیت زیادی برخوردار است. دادههای سنجش از دور ظرفیت بالایی برای به روز نمودن سیستمهای پایش رشد محصول دارند. در این راستا، میتوان از تصاویر ماهوارهای که اطلاعات متنوعی را در اختیار کاربران قرار میدهند، بهره برد. در سال زراعی 1399 با هدف پیشبینی رطوبت غلاف نیشکر، 4 شاخص طیفی و 7 تک باند سنجنده ماهواره سنتینل-2، مورد ارزیابی قرار گرفت. برای مدلسازی و پیشبینی رطوبت غلاف، چهار روش PLSR، RF، GRNN و SVR به کار گرفته شد. از الگوریتم بیز به منظور بهینه کردن پارامترها در مدلهای RF، GRNN و SVR استفاده گردید. بعلاوه از آنالیز حساسیت به روش گام به گام بهبود یافته برای یافتن تاثیرگذارترین پارامتر ورودی در برآورد رطوبت غلاف بهرهگیری شد. نتایج بررسی نشان داد که مدل SVR زمانی که پارامترهای NDVI، EVI، SRWI، Clgreen، B2، B3، B5، B4، B11و B12 بعنوان ورودی به چهار مدل داده شدند، نسبت به مدلهای دیگر تخمین قابل قبولتری از رطوبت غلاف ارائه داده است. طبق آنالیز حساسیت، پارامتر SRWI به عنوان موثرترین شاخص در فرآیند مدلسازی قرار گرفت. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در میان ورودیهای داده شده به مدل، ترکیبی از شاخصها و باندهای NDVI، EVI، SRWI، Clgreen، B2، B3، B5، B4، B11و B12 تخمین بهتری از رطوبت غلاف نیشکر به دست میدهند.
علمی - پژوهشی
محمد کریمی؛ سجاد حقی؛ احمد علی حنفی بجد
چکیده
تب دانگ، یکی از بیماریهای واگیر و ویروسی میباشد که از طریق دو گونه پشه آئدس اجیپتی و پشه آئدس آلبوپیکتوس منتقل میشود و به سرعت در جهان در حال گسترش است. هدف اصلی این تحقیق مدلسازی توزیع مکانی ناقلین این بیماری در ایران میباشد که با توجه به عدم وجود دادههای ناقلین کافی در کشور، از دادههای ناقلین موجود در سطح جهان و همچنین ...
بیشتر
تب دانگ، یکی از بیماریهای واگیر و ویروسی میباشد که از طریق دو گونه پشه آئدس اجیپتی و پشه آئدس آلبوپیکتوس منتقل میشود و به سرعت در جهان در حال گسترش است. هدف اصلی این تحقیق مدلسازی توزیع مکانی ناقلین این بیماری در ایران میباشد که با توجه به عدم وجود دادههای ناقلین کافی در کشور، از دادههای ناقلین موجود در سطح جهان و همچنین در سطح قاره آسیا، در دو مقیاس مختلف استفاده شد. از مهمترین جنبههای نوآوری این تحقیق میتوان به استفاده از لایهی هتروژنتی به عنوان یک فاکتور کمکی برای تحلیل نقاط حضور و کاهش خود همبستگی مکانی و به کارگیری و مقایسه دو مدل پراکنش گونه متکی به دادههای حضور برای انتخاب روش مدلسازی بهینه اشاره کرد. در این راستا، ابتدا با استفاده از روش آنتروپی بیشینه (MaxEnt) و یک نوع الگوریتم ژنتیک تحت عنوان گارپ (GARP) میزان مطلوبیت زیستگاهی در سطح جهان با قدرت تفکیک مکانی 5 کیلومتر برای هر دو گونه مدلسازی شد. برای ارزیابی مدلهای مذکور، متغیرهای تراکم جمعیت، اقلیم، تراکم پوشش گیاهی، ارتفاع و کربن آلی خاک لحاظ شدند. با توجه به دقت بالای روش MaxEnt، با استفاده از این روش، مطلوبیت زیستگاهی قاره آسیا با قدرت تفکیک 900 متر برای هر دو گونه مدلسازی شد. مقادیر سطح زیر منحنی (AUC) برای گونه آئدس اجیپتی 942/0 و برای گونه آئدس آلبوپیکتوس 948/0 محاسبه گردید. نتایج تحقیق نشان داد که استانهای شمالی و جنوبی کشور مطلوبیت زیستگاهی بالاتری را برای هر دو گونه دارند با این تفاوت که گونه آئدس اجیپتی در قسمتهای جنوبی به سمت شرق در حاشیه دریایی عمان دارای احتمال پراکندگی بالاتری میباشد. در پیادهسازی روش MaxEnt برای گونه آئدس آلبوپیکتوس، استانهای موجود در غرب ایران نیز مطلوب تعیین شدند که این مهم در مقیاس کوچکتر به صورت درست مدلسازی نشده بود. در بهمن 1399 متاسفانه تعداد کمی پشه و تخم پشه آئدس در شهرستان بندرلنگه کشف شد که دقیقا این تحقیق آن را پیشبینی کرده بود. نتایج این مطالعه میتواند در راستای برنامهریزی برای مدیریت جمعیت این حشرات ناقل برای کنترل بیماری همزمان با پایش جمعیتها در فصول اپیدمی مورد استفاده قرار گیرد.
علمی - پژوهشی
صمد خسروی یگانه؛ مصطفی کرم پور؛ بهروز نصیری
چکیده
در سال های آتی خشکسالی یکی از تهدیدهای بالقوه برای کشورهای کم بارش به ویژه ایران به شمار می رود. ایران همواره با خشکسالی های بزرگ و کوچک روبه رو بوده است. موقعیت جغرافیایی و شرایط طبیعی کشور به گونه ای است که خشکسالی هایی با شدت و ضعف در آن به وقوع پیوسته است. ارزیابی اثرات خشکسالی بر روی پوشش گیاهی از اهمیت زیادی برخوردار است. به منظور ...
بیشتر
در سال های آتی خشکسالی یکی از تهدیدهای بالقوه برای کشورهای کم بارش به ویژه ایران به شمار می رود. ایران همواره با خشکسالی های بزرگ و کوچک روبه رو بوده است. موقعیت جغرافیایی و شرایط طبیعی کشور به گونه ای است که خشکسالی هایی با شدت و ضعف در آن به وقوع پیوسته است. ارزیابی اثرات خشکسالی بر روی پوشش گیاهی از اهمیت زیادی برخوردار است. به منظور کاهش خسارات و تبعات ناشی از خشکسالی، پایش خشکسالی با استفاده از روش سنجش از دور در اکثر کشور ها به دلیل مزیت های آن مورد توجه قرار می گیرد. در این مطالعه، به منظور آشکار سازی اثرات بارش بر روی پوشش گیاهی در کشور ایران، جهت محاسبه میانگین ماهانه شاخص استاندارد بارش (SPI) از داده های بارش 143 ایستگاه هواشناسی سینوپتیک کشور در دوره زمانی 2000-2021 استفاده شده است. سپس با استفاده از تصاویر مادون قرمز قابل دید (VIIRS) به صورت میانگین هفتگی در دوره زمانی 2021-2013 (اول آوریل تا پایان ژولای هرسال) اخذ شده از سنجنده Suomi NPP به بررسی وضعیت خشکسالی پوشش گیاهی پرداخته شد. براساس نتایج حاصل شده می توان گفت که پوشش گیاهی در 2015 و 2021 نسبت به دیگر سال های مورد بررسی بیشتر تحت تاثیر خشکسالی قرار گرفته است. شدیدترین خشکسالی پوشش گیاهی در 2021 رخ داده است. در 2016 ،2019 و2020 پوشش گیاهی در شرایط مطلوب تری قرار داشته است. میزان همبستگی شاخص استاندارد بارش (SPI) با شاخص های (NDVI)،(VCI)،(TCI) و (VHI) به ترتیب 1906/0 ، 038/0 ، 016/0 و 002/0 محاسبه گردید.
علمی - پژوهشی
داود اکبری؛ علی اشرفی؛ مصطفی یعقوب زاده
چکیده
فنآوری سنجش از دور ابرطیفی دارای کاربردهای فراوان در طبقهبندی پوششهای زمین و بررسی تغییرات آنها است. با پیشرفتهای اخیر و ایجاد تصاویری با قدرت تفکیک مکانی بالا، استفاده همزمان از اطلاعات طیفی و مکانی در طبقهبندی تصاویر ابرطیفی ضروری است. در این تحقیق روشی جدید جهت طبقهبندی تصاویر ابرطیفی به کمک تکنیکهای کاهش ابعاد و ...
بیشتر
فنآوری سنجش از دور ابرطیفی دارای کاربردهای فراوان در طبقهبندی پوششهای زمین و بررسی تغییرات آنها است. با پیشرفتهای اخیر و ایجاد تصاویری با قدرت تفکیک مکانی بالا، استفاده همزمان از اطلاعات طیفی و مکانی در طبقهبندی تصاویر ابرطیفی ضروری است. در این تحقیق روشی جدید جهت طبقهبندی تصاویر ابرطیفی به کمک تکنیکهای کاهش ابعاد و استخراج ویژگیهای مکانی و الگوریتم شبکه عصبی معرفی میشود. در روش پیشنهادی ابتدا ابعاد تصویر ابرطیفی به کمک الگوریتم آنالیز مولفههای اصلی کاهش مییابد. سپس ده ویژگی مکانی، میانگین، انحراف معیار، درجه تباین، یکنواختی، همبستگی، عدم تشابه، انرژی، آنتروپی، تبدیل موجک و فیلتر گابور، استخراج و در ادامه بر روی ویژگیهای طیفی و مکانی بدستآمده، الگوریتم ژنتیک وزندار اعمال میشود. در الگوریتم ژنتیک وزندار به ویژگیها بر حسب اطلاعات موجود در آنها، وزنی بین صفر تا یک اختصاص یافت. در نهایت بر روی ویژگیهای موجود الگوریتم طبقهبندی شبکه عصبی پرسپترون چندلایه اعمال شد. روش پیشنهادی بر روی دو تصویر ابرطیفی پاویا و برلین پیادهسازی گردید، نتایج آزمایشات بدستآمده برتری روش پیشنهادی را نسبت به روشهای طبقهبندی ماشین بردار پشتیبان، شبکه عصبی پرسپترون چند لایه و جنگل پوشای مینیمم نشان میدهد، که این افزایش برای تصویر پاویا حدود 13، 6 و 5 درصد و برای تصویر برلین حدود 8، 6 و 5 درصد در پارامتر دقت کلی و در مقایسه با روشهای مذکور بهترتیب میباشد.
علمی - پژوهشی
داود اکبری
چکیده
پیچیدگی و حجم وسیع دادههای سنجندههای فراطیفی باعث شده است که روشهای خبره و پیشرفتهتر آنالیز دادهها به منظور استخراج اطلاعات مورد توجه قرار گیرند. یکی از آنالیزهایی که بر روی تصاویر فراطیفی انجام میشود، آشکارسازی هدف است. با پیشرفتهای اخیر و ایجاد تصاویری با قدرت تفکیک مکانی بالا، لزوم استفاده توأم از اطلاعات طیفی و مکانی ...
بیشتر
پیچیدگی و حجم وسیع دادههای سنجندههای فراطیفی باعث شده است که روشهای خبره و پیشرفتهتر آنالیز دادهها به منظور استخراج اطلاعات مورد توجه قرار گیرند. یکی از آنالیزهایی که بر روی تصاویر فراطیفی انجام میشود، آشکارسازی هدف است. با پیشرفتهای اخیر و ایجاد تصاویری با قدرت تفکیک مکانی بالا، لزوم استفاده توأم از اطلاعات طیفی و مکانی را در آشکارسازی تصاویر فراطیفی ایجاب میکند. در این تحقیق روشی جدید جهت آشکارسازی ساختمان در تصاویر فراطیفی بر اساس الگوریتم قطعهبندی هرمی مبتنی بر نشانه معرفی میشود. در روش پیشنهادی ابتدا دو الگوریتم طبقهبندی شبکه عصبی پرسپترون چندلایه (MLP) و ماشین بردار پشتیبان (SVM) پیادهسازی و نتایج آنها با یکدیگر ترکیب گردید. سپس از نقشه حاصل جهت انتخاب نشانهها و ترکیب با الگوریتم قطعهبندی هرمی مبتنی بر نشانه به کمک قانون تصمیم رأی اکثریت استفاده شد. تکنیکهای فوق بر روی یک سری از دادههای تصویری سنجنده CASI که از منطقه شهری تولوز واقع در جنوب فرانسه برداشت شده است، اعمال شدند. نتایج ارزیابی-های کمی و کیفی نشان میدهد که روش پیشنهادی مقدار ضریب کاپا را به میزان 33، 28، 19 و 17 درصد در مقایسه با الگوریتمهای تشابه همبستگی طیفی (SCS)، دیورژانس اطلاعات طیفی (SID)، SVM و MLP به ترتیب بهبود داده است.
علمی - پژوهشی
ساجده مرادی؛ مجید رضایی بنفشه
چکیده
دراین نوشتار تغییرات دمای شبانه در ارتباط با انتشار CO2 در پهنهی ایران با استفاده از تصاویر ماهوارهای سنجنده AIRS و نمودارهای سری زمانی، آزمونهای همبستگی، رگرسیون، من-کندال و نقشهها مورد مطالعه قرارگرفت. این تحقیق برای دورهی آماری 2016 -2003 و ماههای ژانویه، می، ژوئیه و نوامبر انجام شد. بررسی آماری توزیع میانگین ...
بیشتر
دراین نوشتار تغییرات دمای شبانه در ارتباط با انتشار CO2 در پهنهی ایران با استفاده از تصاویر ماهوارهای سنجنده AIRS و نمودارهای سری زمانی، آزمونهای همبستگی، رگرسیون، من-کندال و نقشهها مورد مطالعه قرارگرفت. این تحقیق برای دورهی آماری 2016 -2003 و ماههای ژانویه، می، ژوئیه و نوامبر انجام شد. بررسی آماری توزیع میانگین دمای شبانه در ایران نشان داد میانگین سال 2016 از میانگین کل دوره مطالعاتی به مقدار 42/0درجه کلوین، بیشتر بوده است. بیشترین نوسانات دمای شبانه مربوط به فصل زمستان و و ماههای نوامبر، ژانویه و کمترین نوسانات متعلق به فصل تابستان و ماه ژوئیه بوده است. روند میانگین فصلی CO2 در هر چهار فصل کاملا افزایشی بوده و نوسان کمیداشته است. بر اساس توزیع میانگین دمای شبانه فصلی، کمینه دمای شبانه در شمال غرب، رشته کوههای البرز، زاگرس و نواحی خراسان شمالی در هر چهار فصل قابل مشاهده بود. سواحل جنوبی و شهرهای ساحلی جنوب از استان خوزستان تا استان سیستان و بلوچستان و همچنین دشت کویر و کویر لوت، در تمام فصول، بیشینه دمای شبانه را به خود اختصاص داده است. مطابق نتایج آزمون من- کندال، تنها روند موجود در دمای شبانه ماه ژوئیه صعودی و معنیدار بوده و روند CO2، در همه ماهها صعودی و معنیدار بوده است. بر اساس نتایج آزمون پیرسون، دمای شبانه ژوئیه همبستگی بالایی (66/0) با CO2 داشته است. نتایج مدل رگرسیون غیرخطی بین دو متغیر، حاکی ازاین بود که با ضریب تعیین 44/0 بیشینه CO2 بیشترین تاثیر را بر بیشینه دمای شبانه در ماه ژوئیه در دوره مطالعاتی داشته است.
علمی - پژوهشی
ابوالفضل حبیبی تبار؛ سحر علیان؛ داود سلیمانیان
چکیده
نقطه تزریق انرژی از شبکه انتقال به شبکه توزیع، پستهای 20/63 کیلوولت هستند. تعیین محل احداث پست، از نظر فنی و اقتصادی برای شرکتهای برق منطقهای و شرکتهای توزیع برق اهمیت ویژهای دارد. هدف این پژوهش، تعیین محدوده بهینه احداث پست 20/63 کیلوولت است و تفاوت روش تحقیق این پژوهش با دیگر مطالعات مشابه، استفاده از معیارهای مرتبط با شرکت ...
بیشتر
نقطه تزریق انرژی از شبکه انتقال به شبکه توزیع، پستهای 20/63 کیلوولت هستند. تعیین محل احداث پست، از نظر فنی و اقتصادی برای شرکتهای برق منطقهای و شرکتهای توزیع برق اهمیت ویژهای دارد. هدف این پژوهش، تعیین محدوده بهینه احداث پست 20/63 کیلوولت است و تفاوت روش تحقیق این پژوهش با دیگر مطالعات مشابه، استفاده از معیارهای مرتبط با شرکت توزیع برق و لحاظ نمودن تاثیر و ارتباطات درونی معیارها با یکدیگر میباشد. در این مدل از روش فرآیند تحلیل شبکهای و توابع فازی در بستر GIS استفاده شده است. با بررسی منابع و نظرسنجی از کارشناسان خبره، تعداد 13 معیار بعنوان عوامل اصلی و تاثیرگذار در تعیین محل احداث پست تعیین شد و سپس با استفاده از نرمافزار ArcGIS، نقشههای پهنهبندی معیارها تهیه گردید. جهت همگن کردن لایههای اطلاعاتی، دادهها با استفاده از فنون فازی بین 0 و 1 قرار گرفتند. وزن نهایی معیارها با استفاده از روش ANP تعیین و در نقشه فازی خود اعمال گردید. برای تحلیل نهایی موضوع پژوهش، از عملگر گاما با حد آستانه-های 7/0، 8/0 و 9/0 استفاده شد. به منظور انتخاب بهینه گامای فازی، دادهها در نرمافزار SPSS و آزمون ضریب همبستگی گاما، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند که در نتیجه، مقدار ضریب همبستگی و انحراف از معیار محاسبه گردید. نتایج حاصل از محاسبه انحراف معیار نشان داد که گامای 7/0 از دقت بالاتری نسبت به دو گامای دیگر برخوردار است. در نقشه نهایی بدست آمده، محدوده شهر کهک بعنوان بهینهترین محدوده جهت احداث پست 20/63 کیلوولت در سطح استان قم میباشد.
علمی - پژوهشی
محمد خالدی؛ قاسم زارعی
چکیده
بهمنظور تصمیمگیری و مدیریت در زمینه توسعه پایدار منابع طبیعی، آگاهی از پارامترهای اقلیمی یکی از مهمترین و مؤثرترین مباحث است. در این میان پارامتر دما بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین پارامترهای اقلیمی، نقشی اساسی در مطالعات و پژوهشهای مرتبط ایفا میکند. بدین ترتیب دردسترسبودن اطلاعاتی منسجم، باکیفیت و عاری از نقص و خطا، بسیار ...
بیشتر
بهمنظور تصمیمگیری و مدیریت در زمینه توسعه پایدار منابع طبیعی، آگاهی از پارامترهای اقلیمی یکی از مهمترین و مؤثرترین مباحث است. در این میان پارامتر دما بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین پارامترهای اقلیمی، نقشی اساسی در مطالعات و پژوهشهای مرتبط ایفا میکند. بدین ترتیب دردسترسبودن اطلاعاتی منسجم، باکیفیت و عاری از نقص و خطا، بسیار حائز اهمیت میباشد؛ چرا که وجود خلأ آماری و یا تخمین نادرست اطلاعات منجر به تصمیمگیری ناصحیح و دور شدن از هدف و واقعیت خواهد شد. اطلاعات دمای روزانه یکی از مهمترین و پر کاربردترین دادههای اقلیمی مورد استفاده در زمینههای صنعتی، کشاورزی و اجتماعی میباشند. ازآنجائیکه سریهای زمانی به طور ناگزیر همواره دارای مشکلات و انقطاع آماری هستند، در این پژوهش در رابطه با دادههای دمایی در سطح مورد مطالعه کشور، برای اولین بار و با بهرهگیری از روشهای آمار کلاسیک اعم از مختصات جغرافیایی (گرافیکی)، نسبت نرمال، ضریب همبستگی وزنی و میانگین حسابی که به صورت گسترده در تکمیل اطلاعات آماری هواشناختی و اقلیمی مورد استفاده قرار میگیرد بهمنظور ارزیابی روشها و مشخص نمودن معتبرترین روش در رفع و تخمین دادههای گم شده دمایی در مقیاس روزانه اقدام شده است. با ارزیابی نتایج حاصل از بررسی مقادیر محاسباتی از طریق روش نسبت نرمال در مقابل مقادیر مشاهداتی، تمامی ایستگاههای مورد بررسی از همبستگی بالایی برخوردار هستند که بیانگر مقبولیت روش نسبت نرمال در رابطه با تخمین دادهها میباشد. با توجه به مقادیر متوسط حاصل از ارزیابی نتایج، روش نسبت نرمال، ضریب همبستگی وزنی، مختصات جغرافیایی و میانگین حسابی به ترتیب با مقدار RMSE معادل 05/3، 28/3، 30/3 و 51/3 درجه سلسیوس، اولویت بندی میگردند. بنابراین روش نسبت نرمال در میان سایر روشهای مورد مطالعه از مقبولیت بیشتری برخوردار میباشد و لذا برای رفع مشکلاتی اعم از فقدان اطلاعات، خطای موجود در دادهها و همچنین گسترش دوره زمانی مطالعاتی، میتوان از این روش بهره برد.
علمی - پژوهشی
امیر هادیان؛ مینا مرادی زاده
چکیده
آلودگی هوا یکی از مهمترین بحرانهایی است که امروزه اکثر کشورها با توجه به پیشرفت صنعت و فناوری با آن روبهرو میباشند. کشور ایران و بهویژه شهر تهران نیز از این پدیده مستثنی نیست. ایستگاههای سنجش آلودگی هوا در سطح شهر علیرغم صحت بالا در اندازهگیری آلایندهها، به دلیل محدودیت های زمانی و مکانی و اندازه-گیری نقطهای قابلیت ...
بیشتر
آلودگی هوا یکی از مهمترین بحرانهایی است که امروزه اکثر کشورها با توجه به پیشرفت صنعت و فناوری با آن روبهرو میباشند. کشور ایران و بهویژه شهر تهران نیز از این پدیده مستثنی نیست. ایستگاههای سنجش آلودگی هوا در سطح شهر علیرغم صحت بالا در اندازهگیری آلایندهها، به دلیل محدودیت های زمانی و مکانی و اندازه-گیری نقطهای قابلیت تعمیمپذیری ندارند. راهکار مکمل و بعضا جایگزین استفاده از سنجشازدور و دادههای ماهوارهای است که با توجه به هزینه بهینه و پوشش وسیع روشی مناسب جهت پایش آلودگی هوا به شمار میرود. آلایندههای دیاکسید نیتروژن (NO2) و ازن (O3) از مهمترین شاخصهای آلودگی هوا میباشند که در این پژوهش برای مدلسازی توزیع غلظت آنها در سطح شهر تهران با توان تفکیک مکانی برابر (تقریبا یک کیلومتر) و صحتی بالاتر از دادههای ماهوارهای تلاش خواهد شد. بدین منظور توزیع غلظت این دو آلاینده با بهکارگیری یک روش نوآورانه مبتنی بر روش درونیابی کریجینگ و بهرهگیری همزمان از دادههای ایستگاهی سنجش آلودگی و توان تفکیک مکانی بالای دادههای ماهوارهی سنتینل5P مدلسازی شده است. بهمنظور ارزیابی نتایج نیز از دادههای ایستگاهی سنجش آلودگی هوا استفاده شده که میانگین خطای ماهانه این مدل نسبت به دادههای ماهواره ستینل5P از 16.8 به 1.73 درصد برای آلاینده NO2 و از 21.9 به 2.53 درصد برای آلاینده O3 کاهش یافته است. همچنین خطای جذر میانگین مربعات (RMSE) این مدل برای آلایندههای NO2 و O3به ترتیب برابر با ppb 2.79 و ppb 0.86 میباشد که نشان از عملکرد مناسب این مدل در مدلسازی توزیع غلظت آلایندهها دارد.
علمی - پژوهشی
صدیقه لطفی؛ توحید علی زاده
چکیده
زمین یک منبع طبیعی حیاتی برای بقای انسان و اساس همه خدمات اکوسیستم است. بااینحال، تخریب اراضی در قالب کاربری و تغییر پوشش زمین، یک مشکل جدی در جهان بوده است. مهاجرت روستایی به شهر در کشورهای درحالتوسعه و همچنین تبدیل بسیاری از روستاهای مجاور به مناطق شهری، تا حد زیادی باعث افزایش سریع وسعت سکونتگاههای شهری شده است. شواهد نشان ...
بیشتر
زمین یک منبع طبیعی حیاتی برای بقای انسان و اساس همه خدمات اکوسیستم است. بااینحال، تخریب اراضی در قالب کاربری و تغییر پوشش زمین، یک مشکل جدی در جهان بوده است. مهاجرت روستایی به شهر در کشورهای درحالتوسعه و همچنین تبدیل بسیاری از روستاهای مجاور به مناطق شهری، تا حد زیادی باعث افزایش سریع وسعت سکونتگاههای شهری شده است. شواهد نشان میدهد شمال ایران در حال تجربه تغییرات سریع کاربری اراضی است که پایداری منطقه را در طول سه دهه اخیر به خطر انداخته است. این مقاله با هدف شناسایی و مقایسه تغییرات رشد شهر و گسترش شهر آمل واقع در استان مازندران در سه دهه از سال 1365 تا 1395 انجام شد. رشد شهری با افزایش مطلق جمعیتی که در شهرها زندگی میکنند و گسترش شهری با تغییرات پوشش زمین در طول زمان تعریف میشود. ازاینرو، جهت تولید تصاویر تغییرات پوشش زمین در سالهای مختلف، با استفاده از دادههای تصاویر سری زمانی لندست (سنجندههای TM، ETM+ و OLI/TIRS)، از مدل اختلاطزدایی خطی بر اساس استخراج اعضای انتهایی استفاده شده و دو طبقهی اراضی شهری و غیرشهری برای هر مقطع زمانی مورد شناسایی قرار گرفته است. روش اختلاطزدایی طیفی به عنوان روشی نو در تحلیل تغییرات پوشش زمین به شمار میآید که کمتر در پژوهشهای مرتبط با مسائل شهری به آن پرداخته شده است. صحتسنجی طبقهبندی پوشش اراضی، با استفاده از ماتریس خطای ابهام با محاسبهی صحت کلی بالای 90 درصد و ضریب کاپای بالای 80 درصد برای تصاویر بهدستآمده، دقت بالا و بسیار خوبی را نشان میدهد. یافتهها نشان میدهد، افزایش دو برابری جمعیت شهر در این سه دهه، نهتنها با گسترش افقی به میزان 60 درصد در اراضی سبز و باز پیرامونی همراه بوده است، بلکه افزایش تراکم ساختمانی و تعداد طبقات را نیز در پی داشته است. در این سه دهه، گسترش شهر آمل بهطورکلی از مرکز به پیرامون بوده و کمترین تغییرات در قسمتهای مرکزی شهر و بیشترین تغییرات نیز در قسمتهای شمالی و شرقی شهر رخ داده است.
علمی - پژوهشی
الهه اکبری؛ محمد حاجب؛ مهرداد جیهونی؛ سعید حمزه
چکیده
تعیین نحوه اثرگذاری محتوای بیوشیمیایی برگ بر بازتاب و رفتار طیفی آن از طریق سنجش از دور میتواند به درک فرایند اکوسیستم و پارامترهای آن نظیر تنش آبی گیاه کمک شایان توجهی نماید. در این پژوهش به تحلیل کمی اثر پارامترهای برگ شامل مقدار کلروفیل برگ، ساختار برگ و محتوای آب آن بر میزان بازتاب پرداخته شده است. برای این منظور از مدل انتقال ...
بیشتر
تعیین نحوه اثرگذاری محتوای بیوشیمیایی برگ بر بازتاب و رفتار طیفی آن از طریق سنجش از دور میتواند به درک فرایند اکوسیستم و پارامترهای آن نظیر تنش آبی گیاه کمک شایان توجهی نماید. در این پژوهش به تحلیل کمی اثر پارامترهای برگ شامل مقدار کلروفیل برگ، ساختار برگ و محتوای آب آن بر میزان بازتاب پرداخته شده است. برای این منظور از مدل انتقال تابش PROSPECT که برای شبیهسازی رفتار طیفی برگ گیاهان توسعه داده شده استفاده گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که افزایش کلروفیل با اثر بر کاهش انعکاس، منجر به افزایش میزان شاخصهای گیاهی مثلثی میشود. در محدوده مرئی، امکان تشخیص گیاهان تک لپهای، دو لپهای و همچنین گیاهان پیر وجود دارد. همچنین در محدوده مادون قرمز نزدیک، میزان انعکاس در گیاهان پیر و بدون ساختار، گیاهان دو لپهای و گیاهان تک لپهای به ترتیب کاهش مییابد. خشک شدن گیاه تا مراحلی تاثیر چندانی روی بازتاب ندارد ولی خشکیدن بیشتر از یک مقدار معین باعث افزایش چشمگیر بازتاب بویژه خارج از باندهای جذبی آب میشود. لذا با پیدا کردن نقاط بحرانی منحنی بازتاب در مقابل محتوای آب میتوان به تشخیص تنشهای شدید آبی در گیاهان کمک نمود. با بررسی نمودارها میتوان پی برد که نقطه بحرانی در حوالی محتوای آب 03/0 الی 04/0 g⁄〖cm〗^2 اتفاق میافتد. در مدل PROSPECT اثر خاک زمینه در بازتاب طیفی گیاهان در نظر گرفته نمیشود، لذا استفاده از مدلهایی نظیر SAIL و SLC که برای این منظور ارتقاء یافتهاند، پیشنهاد می-شود.
علمی - پژوهشی
میرسعید موسوی؛ آیدا غفوری؛ مهسا فرامرزی اصل
چکیده
مشکلات موجود در زندگی شهری مانند کم رنگ شدن نقش محیط به عنوان محلی برای حضور شهروندان و فعالیت بدنی آنها، افزایش وسایل نقلیه و در نتیجه کم تحرکی و افزایش بیماریهای غیرواگیر، نگرانی جامعه جهانی را نسبت به سلامت عمومی در پی داشته است. هدف پژوهش، ارزیابی ذهنی و عینی معیارهای تاثیرگذار محیطی بر سلامت عمومی ساکنان در سه بعد جسمی، روانی ...
بیشتر
مشکلات موجود در زندگی شهری مانند کم رنگ شدن نقش محیط به عنوان محلی برای حضور شهروندان و فعالیت بدنی آنها، افزایش وسایل نقلیه و در نتیجه کم تحرکی و افزایش بیماریهای غیرواگیر، نگرانی جامعه جهانی را نسبت به سلامت عمومی در پی داشته است. هدف پژوهش، ارزیابی ذهنی و عینی معیارهای تاثیرگذار محیطی بر سلامت عمومی ساکنان در سه بعد جسمی، روانی و اجتماعی، در محله آغه زمان شهر سنندج می باشد. جمع آوری داده های ذهنی و عینی پژوهش از لحاظ زمانی به صورت متوالی صورت گرفته، در این راستا چهار فاز پژوهش تعریف شده است. فاز اول ارزیابی ذهنی کیفی ساکنان از سلامت روانی و اجتماعی، فاز دوم گردآوری داده های ذهنی کمی ساکنان از سلامت جسمی، فاز سوم ارزیابی عینی کمی محیط و فاز چهارم بررسی همبستگی بین متغیرهای پژوهش می باشد. داده های ذهنی با استفاده از پرسشنامه و داده های عینی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی به دست آمده است. برای تحلیل رابطه بین معیارهای محیطی محله و فعالیت های بدنی و تعیین رابطه بین متغیرها از تحلیل رگرسیون در نرم افزار SPSS استفاده شده است. داده های عینی نظیر نوع بلوک بندی و نمونه الگوی فضایی شکلی محله، لایه کاربری اراضی و شبکه معابر و... توسط سیستم اطلاعات جغرافیایی محاسبه شد و در شاخص نحو فضا وارد شده تا میزان پیاده مداری محله مشخص شود. در نهایت روابط و تأثیر معیارهای محیطی بر سلامت عمومی با استفاده از تحلیل رگرسیون در نرم افزار Lisrel مشخص شده است. نتایج نشان داده که دو معیار آسایش و آرامش محیط با امتیاز 23 و تعاملات اجتماعی و فرهنگ همسایگی با امتیاز 21 به ترتیب بیشترین تاثیر را بر سلامت روانی و اجتماعی دارند. همچنین معیارهای محیطی نظیر اختلاط کاربری با آماره 671/5، کیفیت های بصری و زیبایی شناختی با آماره 961/7 و زیرساخت های ویژه پیاده و دوچرخه با آماره 475/8 به ترتیب بیشترین تاثیر را بر فعالیت های بدنی کاری، تفریحی و ورزشی و به تبع آن سلامت جسمی دارند. با توجه به داده های به دست آمده خیابان نمکی با امتیاز 21 بیشترین میزان اتصال و همپیوندی، عمق و کنترل را با کل محله دارد و بالاترین سطح پیاده مداری را در سطح محله به خود اختصاص داده است. نتایج کلی نشان می دهد که با توجه به تاثیر و ارتباط مستقیم معیارهای محیطی طراحی شهری بر فعالیت های بدنی و از طرف دیگر وجود ارتباط مثبت و معنادار بین فعالیت های بدنی و سلامت عمومی، مشخص شد که سلامت عمومی ساکنان با معیارهای محیطی طراحی شهری ارتباط دارد، لیکن این ارتباط نه به طور مستقیم بلکه با مداخله فعالیت های بدنی اتفاق می افتد.
علمی - پژوهشی
کمال امیدوار؛ معصومه نبوی زاده
چکیده
پایش خشکسالی بهعلت تاثیر بر بخشهای اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی از اهمیت زیادی برخوردار است. پایش خشکسالی به دادههای هواشناسی و هیدرولوژی جامع و یکپارچه نیاز دارد. با این حال، چنین دادههایی عموماً در حوضههای آبریز وسیع موجود نیستند. در این پژوهش سعی بر این شده است که با بهکارگیری شاخص سلامت پوشش گیاهی VHI و شاخص کسری ذخیره ...
بیشتر
پایش خشکسالی بهعلت تاثیر بر بخشهای اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی از اهمیت زیادی برخوردار است. پایش خشکسالی به دادههای هواشناسی و هیدرولوژی جامع و یکپارچه نیاز دارد. با این حال، چنین دادههایی عموماً در حوضههای آبریز وسیع موجود نیستند. در این پژوهش سعی بر این شده است که با بهکارگیری شاخص سلامت پوشش گیاهی VHI و شاخص کسری ذخیره آب زمینیTSDI در استان سیستان و بلوچستان به ارزیابی و پایش خشکسالی بپردازد. جهت انجام کار از تصاویر ماهوارهای مودیس و ماهواره گرانشسنجی گریس استفاده گردید. بهعلت محدودیت آماری دادههای ماهواره گریس یک دوره مشترک زمانی 16 ساله از 2002 تا 2017 انتخاب گردید. دو شاخص VHI و TSDI همبستگی بالایی در جنوب، مرکز و برخی نواحی شمال کسب نمودند. در نهایت نتایج تحقیق توسط دادههای رطوبت خاک GLDAS و شاخص بارش- تبخیر و تعرّق استاندارد شده SPEI اعتبار سنجی شد. سپس نمودار تغییرات شاخص SPEI را در یک دوره بلندمدت سی ساله (2018-1987) محاسبه و دورۀ زمانی مورد مطالعه یعنی از 2002 تا 2018 جدا شد. نتایج نشان داد شاخص SPEI و دادههای رطوبت GLDAS همخوانی بالایی با شاخص VHI و TSDI دارد. همچنین نقشهها و نمودارها نشان دادند که این استان با خشکسالیهای شدید هواشناسی، کشاورزی و هیدرولوژیکی روبرو است و روند کسری ذخیره کل آب زمینی خصوصا از سال 2012 به بعد بسیار خشک و استثنائی بوده است. این نکته برنامهریزی در خصوص احیای آبهای زیرزمینی را دو چندان میکند.
مقاله پژوهشی
فاطمه شکریان؛ کریم سلیمانی
چکیده
بررسی تغییرات کاربری اراضی، نیازمند تلفیق لایهها در بازه زمانی معین می باشد. این پژوهش با هدف بررسی تغییر کاربری-های اراضی جلگه هراز از 1980 تا 2021 می باشد. بر این اساس، برای سنجش تغییرات، از دادههای لندست استفاده گردید. با اعمال تصحیحات اتمسفری، هندسی و رادیومتری، عملیات بارزسازی تصاویر اجرا و با بهره گیری از روش طبقه بندی نظارت ...
بیشتر
بررسی تغییرات کاربری اراضی، نیازمند تلفیق لایهها در بازه زمانی معین می باشد. این پژوهش با هدف بررسی تغییر کاربری-های اراضی جلگه هراز از 1980 تا 2021 می باشد. بر این اساس، برای سنجش تغییرات، از دادههای لندست استفاده گردید. با اعمال تصحیحات اتمسفری، هندسی و رادیومتری، عملیات بارزسازی تصاویر اجرا و با بهره گیری از روش طبقه بندی نظارت شده، الگوریتم حداکثر احتمال و اعمال توابع تحلیل مولفه مبنا، نقشهها تولید گردیدند. نوع تغییرات کاربریاز تابع تفاضل تصاویر شناسایی و صحت نقشهها با استفاده از آزمون صحت کلی و آماره کاپا تعیین شدند. نتایج نشان داد از 1980 تا 1990 مساحت اراضی جنگلی 4 کیلومتر مربع کاسته شد. مساحت مرتع نیز از 450 به 436 کیلومتر مربع کاهش یافت. از سال 2000 تا2010 مساحت اراضی جنگلی از 272 به 270 کیلومترمربع و مرتع نیز از 432 به 420 کیلومترمربع رسیده است. در نهایت طی سالهای 2011 تا 2021 از مساحت اراضی جنگلی km29 و مساحت مرتع نیز km25 کاسته شد. نتایج حاصل از بررسی روند تغییرات کاربریهای اراضی منطقه حاکی از آن است که مساحت اراضی جنگلی و مرتعی کاهش یافته و به مساحت اراضی کشاورزی و مناطق مسکونی افزوده شد. این نتایج می تواند به برنامهریزان در شناخت عوامل مؤثر بر تغییر کاربری و اتخاذ تصمیمات صحیح مدیریتی در سطوح مختلف کمک نماید.
علمی - پژوهشی
ساسان معتقد؛ امین نخلیان؛ لطف الله عمادعلی؛ نصرالله افتخاری؛ حشمت الله محمودیان
چکیده
در این مقاله سیستم اطلاعات مکانی (GIS) یکپارچه به منظور ارزیابی خطر لرزهای در منطقه جنوب غرب ایران مورد استفاده قرار گرفته است. به منظور آماده سازی دادهها، عوامل مهم در خطر زلزله شناسایی و لایههای داده موضوعی مربوطه، شامل مدل رقومی ارتفاعی (DEM)، کانون زلزله های گذشته و گسل های فعال، برای منطقه ایجاد گردید. برای وزن دهی و رتبه بندی ...
بیشتر
در این مقاله سیستم اطلاعات مکانی (GIS) یکپارچه به منظور ارزیابی خطر لرزهای در منطقه جنوب غرب ایران مورد استفاده قرار گرفته است. به منظور آماده سازی دادهها، عوامل مهم در خطر زلزله شناسایی و لایههای داده موضوعی مربوطه، شامل مدل رقومی ارتفاعی (DEM)، کانون زلزله های گذشته و گسل های فعال، برای منطقه ایجاد گردید. برای وزن دهی و رتبه بندی پارامترهای موثر در ارزیابی خطر لرزه ای برای تحلیل داده های مکانی با استفاده از GIS، از رتبه بندی عددی مبتنی بر AHP استفاده شده است. با استفاده از روش همپوشانی حسابی-وزنی، نقشه شاخص پتانسیل زلزله برای محدودهای به ابعاد 400×400 کیلومتر مربع در جنوب غرب ایران تهیه و بر این اساس، محدوده مورد مطالعه به 4 منطقه با خطرنسبی خیلی زیاد، زیاد، متوسط، کم و تقسیم بندی گردید. به منظور شفافیت بیشتر، مقادیر خطر به دست آمده از روش EPI برای شهرهای قرار گرفته در محدوده با پهنه بندی خطر زلزله در استاندارد 2800 مقایسه گردید. نتایج نشان میدهد که پهنه بندی استاندارد 2800 در این منطقه در جهت اطمینان است. همچنین بر اساس نتایج، استفاده از شاخص پتانسیل زلزله که حاصل نوعی تحلیل خطر غیر ارگودیک است، در مناطق با پیشینه غنی داده پیشنهاد میشود.
علمی - پژوهشی
یزدان یاراحمدی؛ حجت الله یونسی؛ احمد گودرزی؛ سعید رستمی
چکیده
تعیین مقدار ضریب رواناب یکی از بزرگترین مشکلات و منبع اصلی عدم اطمینان در بسیاری از پروژههای منابع آب است. هدف از پژوهش حاضر برآورد ضریب رواناب با تلفیقی از ابزار Arc CN – Runoff، SCS – CN و رابطه تجربی ICAR در محدوده مطالعاتی سلسله است. محدوده مطالعاتی سلسله در شمال استان لرستان واقع شده و یکی از زیر حوزههای آبریز کشکان است. به منظور ...
بیشتر
تعیین مقدار ضریب رواناب یکی از بزرگترین مشکلات و منبع اصلی عدم اطمینان در بسیاری از پروژههای منابع آب است. هدف از پژوهش حاضر برآورد ضریب رواناب با تلفیقی از ابزار Arc CN – Runoff، SCS – CN و رابطه تجربی ICAR در محدوده مطالعاتی سلسله است. محدوده مطالعاتی سلسله در شمال استان لرستان واقع شده و یکی از زیر حوزههای آبریز کشکان است. به منظور اجرای این پژوهش از دادههایی شامل اطلاعات مدل رقومی ارتفاعی، کلاسهای کاربری اراضی، بافت خاک و آمار هواشناسی و هیدرولوژیکی (بارش و رواناب) مرتبط با منطقه مورد پژوهش استفاده شد. نقشه لایه کاربری اراضی و گروههای هیدرولوژیکی خاک وارد محیط ابزار Arc CN – Runoff شد و عملیات تلفیق (Intersect) بر روی دو لایه اعمال و لایه (Land soil) تهیه گردید و نقشه ضریب رواناب براساس این لایه تهیه میشود. در نهایت ضریب رواناب در سه حالت وضعیت رطوبتی خشک، متوسط و مرطوب برآورد گردید و مقایسهای صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که در محدوده مطالعاتی سلسله میزان ضریب رواناب (CR) در سه حالت وضعیت رطوبتی خشک، متوسط و تر بهترتیب برابر با 26/0، 53/0 و 77/0 است. بنابراین حالت رطوبتی خشک نسبت به متوسط 68 % کاهش و حالت رطوبتی تر نسبت به متوسط 37 % افزایش داشته است. بررسی همبستگی بین ضریب رواناب و مشخصات محدوده مطالعاتی نشان داد که ضریب رواناب تحت تاثیر شش خصوصیت فیزیوگرافی محدوده مطالعاتی مساحت، شیب، طول آبراهه و ضریب گراولیوس، حداکثر ارتفاع و تراکم آبراههای است که تاثیر بسزایی بر روی مقدار ضریب رواناب را در این محدوده دارد. مقدار ضریب رواناب در روش ICAR برای کل محدوده 48/0 بهدست آمد. در محدوده مطالعاتی سلسله، مقدار ضریب رواناب از فروردین تا شهریور نیز روند کاهشی دارد. نوع کاربری اراضی و خاک در سطح محدوده مطالعاتی، از مؤلفههای تاثیرگذاری است که بر روی ضریب رواناب و پیرو آن بر روی دبی اوج محدوده مطالعاتی تاثیر دارد. همچنین در اوایل بهار نیز پتانسیل سیلخیزی در محدوده مطالعاتی مزبور بالا است. ازجمله اقداماتی برای افزایش نفوذ آب، استقرار سیستم جمعآوری آب باران و عملیات کنتور فارو همراه با افزایش پوشش گیاهی با بذرپاشی و بوتهکاری و میانکاری گیاهان مرتعی است.
علمی - پژوهشی
مهدی نادری
چکیده
در دهههای گذشته، دادههای سنجش از دور با موفقیت برای استخراج اطلاعات و تغییرات کاربری و پوشش زمین (LULC) در سطوح مختلف از مقیاس محلی تا جهانی مورد استفاده قرار گرفته است. پایش دقیق و منظم این تغییرات در برنامهریزی شهری و مدیریت پایدار منابع زمین ضرورت دارد. در این مطالعه، یک رویکرد شیگرا با ترکیب الگوریتمهای GLCM، SNIC و یادگیری ...
بیشتر
در دهههای گذشته، دادههای سنجش از دور با موفقیت برای استخراج اطلاعات و تغییرات کاربری و پوشش زمین (LULC) در سطوح مختلف از مقیاس محلی تا جهانی مورد استفاده قرار گرفته است. پایش دقیق و منظم این تغییرات در برنامهریزی شهری و مدیریت پایدار منابع زمین ضرورت دارد. در این مطالعه، یک رویکرد شیگرا با ترکیب الگوریتمهای GLCM، SNIC و یادگیری ماشین جهت طبقهبندی LULC بخشی از اراضی شمال مهاباد، آذربایجانغربی با استفاده از تصاویر ماهوارهای سنتینل-2 سال 2019 در سامانه گوگل ارث انجین ارائه شده است. بدین منظور، پس از آمادهسازی مجموعه داده اولیه که شامل باندهای هدف تصاویر سنتینل-1 و سنتینل-2، مدل رقومی سطح زمین ALOS و شاخصهای NDVI، BSI، SAVI و توان بازپراکنش کل میباشد، در مرحله دوم با اتخاذ دو رویکرد پیکسلپایه و شیگرا و الگوریتم جنگل تصادفی نسبت به طبقهبندی LULC و مقایسه نتایج حاصل از آنها جهت تبیین بهترین رویکرد از نظر دقت کلاسهای مختلف اقدام شد. در رویکرد شیگرا، معیارهای بافتی با اعمال ماتریس GLCM بر روی مجموعه داده اولیه استخراج شد و با توجه به افزایش تعداد باندها، از روش PCA برای کاهش ابعاد تصویر استفاده شد. در نهایت، با ترکیب لایه قطعهبندی حاصل از الگوریتم SNIC و لایه PC1، الگوریتم جنگل تصادفی جهت تهیه نقشههای LULC محدوده مطالعاتی در نظر گرفته شد. یافتههای تحقیق نشان دادند که رویکرد شیگرا با صحتکلی و ضریب کاپا معادل 40/86% و 8307/0 نسبتبه رویکرد پیکسلپایه با صحتکلی و ضریب کاپا 73/82% و 8028/0، نتایج بهتری را در طبقهبندی کاربریهای مختلف اراضی منطقه مورد مطالعه داشته است. نتایج معیارهای ارزیابی صحت نشان دادند که صحت تولیدکننده اکثر کلاسهای کاربری بهجز ذرت، سبزیجات آبی پاییزه و گندم و جو آبی در رویکرد شیگرا نسبتبه روش پیکسلپایه بالاتر و دقت طبقهبندی آنها بیشتر از 90% بوده است. علاوهبر این، کاربریهای/پوششهای پهنه آبی، ساختهشده، ذرت و چغندرقند بیشترین صحت کاربر را در نقشه LULC شیگرا به خود اختصاص دادهاند. یافتههای تحقیق نشان دادند که تعیین مناسب اندازه سوپرپیکسل الگوریتم خوشهبندی SNIC و بهکارگیری معیارهای بافتی GLCM به طور موثری عملکرد رویکرد پیشنهادی در طبقهبندی کاربری و پوشش زمین را بهبود میبخشد.
علمی - پژوهشی
مسعود مینایی؛ صادق بولاقی؛ حانیه افصحی
چکیده
در سالیان اخیر افزایش جمعیت جهان و گسترش شهرنشینی، منجر به ایجاد تغییرات گستردهای در کاربری و پوشش اراضی شده است. این فرایند پیامدهای زیانبار متعددی مانند افزایش دمای سطح زمین، جنگلزدایی و بیابانزایی، کاهش کیفیت خدمات اکوسیستم، کاهش تنوع زیستی و تهدید امنیت غذایی را بههمراه خواهد آورد. از این رو پایش و مدلسازی این تغییرات ...
بیشتر
در سالیان اخیر افزایش جمعیت جهان و گسترش شهرنشینی، منجر به ایجاد تغییرات گستردهای در کاربری و پوشش اراضی شده است. این فرایند پیامدهای زیانبار متعددی مانند افزایش دمای سطح زمین، جنگلزدایی و بیابانزایی، کاهش کیفیت خدمات اکوسیستم، کاهش تنوع زیستی و تهدید امنیت غذایی را بههمراه خواهد آورد. از این رو پایش و مدلسازی این تغییرات امری ضروری بوده و میتوان با مدیریت بهینه اراضی گام مهمی در بهرهوری صحیح از منابع طبیعی و توزیع امکانات برداشت. نظر به این مهم که حوضه آبریز رودخانه ارس در طول زمان دچار تحولات بسیاری علیالخصوص در اراضی انسانساخت شده است، تمرکز پژوهش حاضر بر روی مدلسازی تغییرات کاربری / پوشش اراضی در این حوزه میباشد. در این راستا ابتدا نقشههای کاربری اراضی منطقه برای سالهای 2000 و 2020 از پروژه Globeland30 مرکز ملی ژوماتیک چین استخراج شدند. در ادامه نیز با توجه به سناریوی رشد اراضی انسانساخت و بهکمک روشهای BWM و MEREC که از جمله روشهای نوین تحلیلهای تصمیمگیری چندمعیاره مبتنی بر GIS بهشمار میروند، دو نقشه برای نمایش پتانسیل رشد اراضی انسانساخت منطقه تهیه شده است. در انتها این دو نقشه و نقشههای کاربری اراضی ورودیهای مدل CA-Markov را تشکیل داده و فرایند مدلسازی یکبار با ترکیب BWM+ CA-Markov و بار دیگر با ترکیب CA-Markov MEREC+ برای سال 2040 انجام شده است. بررسی نتایج نشان داد که در خروجی مدل ترکیبی BWM + CA-Markov وسعت اراضی انسانساخت از 603 کیلومتر مربع در سال 2020 به بیش از 930 کیلومتر مربع در سال 2040 افزایش یافته است. در حالی که این رقم در خروجی مدل MEREC + CA-Markov حدود 829 کیلومتر مربع میباشد. از طرفی نتایج نهایی حاصل از اشتراک خروجی مدلهای ترکیبی مذکور نیز نشان داد که وسعت این اراضی از 603 کیلومترمربع در سال 2020 به 930 کیلومترمربع در سال 2040 افزایش خواهد یافت. رشد فزاینده اراضی انسانساخت در این حوضه میتواند منجر به تخریب منابع زیستمحیطی و تهدید اکوسیستم شود. نتایج این پژوهش مدیران مربوطه را در راستای مدیریت بهینه شرایط پیشرو و فراهم آوردن زیرساختهای مقتضی یاری میرساند.
علمی - پژوهشی
مینا مرادی زاده؛ محمدرضا طالاری
چکیده
بخار آب موجود در جو پارامتری کلیدی در مدلسازی تعادل انرژی در سطح زمین است و در متعادل نگاهداشتن دمای جو کره زمین نقش عمدهای دارد. بازیابی این پارامتر، بعنوان تاثیرگذارترین پارامتر جوی بر رادیانس دریافتی سنجنده، از اهمیت بسزایی برخوردار است. از آنجا که محتوای بخار آب جو در لایه نزدیک به سطح بیشتر و تغییرات زمانی و مکانی آن شدیدتر ...
بیشتر
بخار آب موجود در جو پارامتری کلیدی در مدلسازی تعادل انرژی در سطح زمین است و در متعادل نگاهداشتن دمای جو کره زمین نقش عمدهای دارد. بازیابی این پارامتر، بعنوان تاثیرگذارترین پارامتر جوی بر رادیانس دریافتی سنجنده، از اهمیت بسزایی برخوردار است. از آنجا که محتوای بخار آب جو در لایه نزدیک به سطح بیشتر و تغییرات زمانی و مکانی آن شدیدتر است، اندازهگیری ایستگاههای هواشناسی زمینی علیرغم دقت بالا، به دلیل محدودیت های زمانی و مکانی و اندازهگیری نقطهای، قابلیت تعمیمپذیری ندارند. از اینرو، ارائه روشهای ماهواره محور کاربردی جهت بازیابی دقیق و مداوم آن با توزیع مکانی مناسب ضروری به نظر میرسد. هدف این تحقیق ارائه چهار روش نوآورانه و دقیق جهت برآورد نسبت اختلاط بخار آب نزدیک به سطح جو در استان اصفهان و در سال 1399 با توان تفکیک 1 کیلومتر، از طریق تلفیق دادههای ایستگاههای هواشناسی، دادههای سنجنده MODIS و AIRS و در نهایت اعتبارسنجی و مقایسه عملکرد آنها میباشد. بدین منظور، تصحیح خطای اریبی دادههای بخار آب سنجنده طی مرحله هممقیاسسازی و تصحیح خطای درونیابی مشاهدات ایستگاههای زمینی در دستور کار قرار گرفت. نتایج اعتبارسنجی نشان میدهد که روش مبتنی بر استفاده از تعمیم مشاهدات دقیق بخار آب نزدیک به سطح ایستگاههای زمینی و حذف خطای درونیابی آنها، طی تلفیق با مقادیر بخار آب بازیابیشده از سنجنده MODIS از طریق روش نسبت باندی، بهترین عملکرد (R2=0.55، RMSE=1.05 Gr/Kr) را در تخمین بخار آب نزدیک به سطح جو دارد.
علمی - پژوهشی
متین شهری؛ محمدامین قنادی
چکیده
عابران پیاده به دلایل متعدد از جمله عدم استفاده از پوشش محافظ یا عدم امکان رویت توسط رانندگان به و یژه در شرایط نور کم یا آب و هوای نامساعد، به عنوان یکی از آسیب پذیرترین کاربران راه محسوب میشوند که تصادفات آنها منجر به تلفات یا جراحات جبرانناپذیری خواهد شد. بر همین اساس، در سال های اخیر تلاشهایی به جهت ارائه روشهایی به منظور ...
بیشتر
عابران پیاده به دلایل متعدد از جمله عدم استفاده از پوشش محافظ یا عدم امکان رویت توسط رانندگان به و یژه در شرایط نور کم یا آب و هوای نامساعد، به عنوان یکی از آسیب پذیرترین کاربران راه محسوب میشوند که تصادفات آنها منجر به تلفات یا جراحات جبرانناپذیری خواهد شد. بر همین اساس، در سال های اخیر تلاشهایی به جهت ارائه روشهایی به منظور بررسی وجود/عدم وجود الگوهای سازمان یافته تصادفات عابرپیاده و ارزیابی و ساماندهی آنها صورت گرفته است. در مواجهه با داده های مکانی-زمانی مانند تصادفات ترافیکی، نمیتوان اثر رویدادهای واقع در همسایگیهای زمانی و مکانی رویداد موردنظر را نادیده گرفت. در این پژوهش، تصادفات عابر پیاده در شهر مشهد طی یک بازه زمانی پنج ساله 1398-1394 مورد بررسی گرفته است. با تجمیع دادههای ترافیکی در سطح 253 ناحیه ترافیکی به صورت همفزون، با استفاده از تحلیلهای سری زمانی، الگوی زمانی و وجود خودهمبستگی زمانی معنادار در مقادیر ماهیانه و ساعتی تصادفات عابر پیاده تایید گردید. نتایج آزمون من –کندال با لحاظ کردن اثرات خودهمبستگی نیز وجود روند معنادار در تصادفات عابر پیاده به ازای ماههای مختلف سال و ساعات مختلف شبانهروز را تایید کرد. همچنین، به واسطه تحلیل یکنواختی سری زمانی با استفاده از آزمون بویسهند، زمان وقوع تغییرات ناگهانی تصادفات در ساعتهای مختلف شبانهروز (8:00-7:00 صبح) و همچنین ماههای مختلف سال (تیرماه و شهریورماه) نیز شناسایی گردید. شاخص Moran’s I تفاضلی به عنوان یک شاخص ارزیابی خودهمبستگی زمانی-مکانی، برای نخستین بار در مطالعات ایمنی و به منظور ارزیابی همبستگی مکانی تغییرات تصادفات عابر پیاده بین دو بازه زمانی آغاز (سال 1394) و پایان زمان تحلیل (1398) مورد استفاده قرار گرفت و نواحی با تمرکز تغییرات معنادار شناسایی شد. نتایج این پژوهش میتواند به عنوان یک روش اکتشافی، ابزاری را در اختیار مهندسان ترافیک و برنامهریزان حوزه حمل و نقل شهری قرار دهد تا نواحی که در یک دوره زمانی چندساله، همچنان نرخ بالایی از تصادفات را نشان میدهند و لذا نیازمند توجه بیشتر از سوی مدیران و اختصاص بودجه یا ارائه رویکردهای استراتژیک جهت بهبود ایمنی میباشند را به شکل موثر شناسایی نمایند.
علمی - پژوهشی
حسین آقا محمدی؛ ریحانه سعیدی؛ علی اصغر آل شیخ؛ علیرضا وفائی نژاد
چکیده
امدادرسانی هوشمند در زمان بحران به معنای تلاش برای بهبود عملکرد واحدهای امدادرسانی است. این نوع امدادرسانی، با استفاده از فناوریهای نوین بهویژه اینترنت اشیاء، به منظور بهبود کیفیت خدمات، کاهش هزینهها و افزایش نظارت بر فرآیند امدادرسانی، ایجاد میشود. در یک رویکرد جدید امدادرسانی هوشمند، از مدلهای مسیریابی مبتنی بر اینترنت ...
بیشتر
امدادرسانی هوشمند در زمان بحران به معنای تلاش برای بهبود عملکرد واحدهای امدادرسانی است. این نوع امدادرسانی، با استفاده از فناوریهای نوین بهویژه اینترنت اشیاء، به منظور بهبود کیفیت خدمات، کاهش هزینهها و افزایش نظارت بر فرآیند امدادرسانی، ایجاد میشود. در یک رویکرد جدید امدادرسانی هوشمند، از مدلهای مسیریابی مبتنی بر اینترنت اشیاء استفاده میشود. این مدلها بهواسطه ارتباط بین اشیاء و جمعآوری دادههای مکانی، امکان بهینهسازی مسیر امدادرسانی را فراهم میکنند و تجربه کاربر را بهبود میبخشند. در تحقیق حاضر، یک بستر زیرساخت داده مکانی طراحی شده است که به منظور یکپارچگی سامانه و بهبود امدادرسانی مورد استفاده قرار میگیرد. پورتال طراحیشده در این بستر، مسیر بهینه را از محل وقوع بحران تا مرکز درمانی با استفاده از سرویس مورد نظر بر روی نقشه نمایش میدهد و اطلاعات حسگرها (مانند حسگر قلبی، میزان اکسیژن خون، فشارخون، دماسنج، قندسنج، الکتروانسفالوگرافی و ریهسنج) را از طریق بلوتوث به تلفن همراه پزشک مستقر در آمبولانس انتقال میدهد و این اطلاعات را در پورتال به اشتراک میگذارد. مراکز درمانی نیز با استفاده از یک مدل وزندهی سلسلهمراتبی آنلاین، ترتیب اولویت خود را مشخص میکنند. در این سیستم، اطلاعات لحظهای سلامت مصدوم از طریق ارسال و تأییدیه پذیرش از مراکز درمانی دریافت میشود و بر اساس این اطلاعات، محل مناسب برای درمان و انتقال مصدوم تعیین میگردد. در تستی که برای این مدل انجام شده است، یک مصدوم در منطقه ۵ تهران در ۲۴/۰۴/۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۰۰ ظهر انجام پذیرفت. تیم اورژانس در کمتر از ۸ دقیقه به محل حادثه رسید و پس از ارائه اولین کمک، وضعیت لحظهای سلامت بیمار را برای مراکز درمانی اطراف ارسال و تأییدیه پذیرش را از بیمارستان امید در همان منطقه دریافت نمود و مصدوم را در ۵ دقیقه از طریق مسیر بهینه به بیمارستان انتقال داد. در مقابل، در سیستم سنتی، به دلیل عدم استفاده همزمان از اینترنت اشیاء و نبود زیرساخت داده مکانی، الگوریتم مناسب مسیریابی و مدل وزندهی مناسب، فرآیند امدادرسانی زمانبر میشود و مراکز درمانی نیز از اطلاعات لحظهای سلامت مصدوم مطلع نمیشوند. بنابراین، در این تحقیق عملکرد سیستم امدادرسانی بهبود مییابد و برخی از مشکلات سیستم سنتی از جمله تأخیر در اعزام نیروهای امداد و عدمپذیرش بیماران برطرف میشود. به طور کلی، استفاده از روش امدادرسانی هوشمند نسبت به روش سنتی باعث کاهش هزینههای جانی، مالی و زمانی میشود و پاسخهای سریعتر و بهتری به بحرانهای مختلف را ارائه میدهد و همچنین با استفاده از دادههای جمعآوریشده توسط سیستمهای اطلاعات جغرافیایی و اینترنت اشیاء، سازمانهای امدادرسانی میتوانند از تصمیمات هوشمندانهتری در خصوص توزیع منابع و تخصیص نیروی انسانی استفاده کنند.
علمی - پژوهشی
محمد ُسلیمانی لامیانی؛ عامر نیک پور؛ صدیقه لطفی؛ حامد عباسی
چکیده
فرم شهر به دلیل این که بستر تحرکات شهری را در درون خود شکل میدهد از اهمیت فراوانی برخوردار است. یکی از مولفه-های کلیدی موثر بر کیفیت فرم شهری نیز دسترسی مناسب به فعالیتها و خدمات شهری است. گسترش رشد افقی کلانشهر تهران در چند دهه اخیر، موجب شده است که بافت و ساختار این شهر به سمت ناپایداری در حرکت باشد که نتیجه آن دسترسی نابرابر و ...
بیشتر
فرم شهر به دلیل این که بستر تحرکات شهری را در درون خود شکل میدهد از اهمیت فراوانی برخوردار است. یکی از مولفه-های کلیدی موثر بر کیفیت فرم شهری نیز دسترسی مناسب به فعالیتها و خدمات شهری است. گسترش رشد افقی کلانشهر تهران در چند دهه اخیر، موجب شده است که بافت و ساختار این شهر به سمت ناپایداری در حرکت باشد که نتیجه آن دسترسی نابرابر و نامتوازن شهروندان به نقاط مختلف شهر را به دنبال داشته است. از این رو ساختاریابی شهر به گونهای که نیازمندیهای شهروندان را در کوتاهترین فاصله از محله سکونت و به آسانی تامین نماید، اهمیت زیادی در برنامهریزی شهری دارد. تحقیق حاضر با هدف بررسی وضعیت فرم و دسترسی محلههای شهر تهران انجام شده است. دادههای و اطلاعات لازم از بلوکهای آماری مرکز آمار، نقشه کاربری اراضی شهر و سایت Open Street Map استخراج شد و برای آنالیز دادهها از نرمافزارهای GIS و Excel استفاده شد. برای ارزیابی فرم شهری از 3 شاخص اصلی تراکم، اتصال و اختلاط استفاده شد و برای سنجش دسترسی نیز از مدل جاذبه هنسن استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که محلههای موجود در بافت مرکزی شهر تهران از فرم پایدارتری در مقایسه با سایر محلهها برخوردار هستند و محلههای غربی تهران از فرم ناپایدار برخوردار هستند. ضریب دسترسی در شهر تهران نیز نشان داد که بخش مرکزی و شمالی شهر از نظر دسترسی در وضعیت مناسبتری نسبت به دیگر نواحی شهر قرار دارند. نتایج به دست آمده از آزمون همبستگی نیز نشان داد که رابطه مستقیم و معناداری بین فرم شهری و دسترسی وجود دارد؛ اما میزان همبستگی بین آنها قوی نیست. در این میان از بین شاخصهای فرم شهری، شاخص تراکم ساختمانی بیشترین میزان همبستگی را با دسترسی شهری دارد.
علمی - پژوهشی
الهه اکبری
چکیده
برآورد عملکرد محصول و پیشبینی آن از طریق مدلهای رشد گیاه، برای دستیابی به برنامهریزی عملیات زراعی و مدیریت عملکرد محصول، از اهمیت زیادی برخوردار است. برای تخمین پارامترهای مدل شبیهسازی گیاه زراعی AquaCrop و تنظیم مدل در سطح منطقه، اطلاعات موردنیاز مدل در مراحل مختلف رشد گیاه و قبل از کشت، در مزارع ذرت علوفه ای در مقیاس منطقه ای ...
بیشتر
برآورد عملکرد محصول و پیشبینی آن از طریق مدلهای رشد گیاه، برای دستیابی به برنامهریزی عملیات زراعی و مدیریت عملکرد محصول، از اهمیت زیادی برخوردار است. برای تخمین پارامترهای مدل شبیهسازی گیاه زراعی AquaCrop و تنظیم مدل در سطح منطقه، اطلاعات موردنیاز مدل در مراحل مختلف رشد گیاه و قبل از کشت، در مزارع ذرت علوفه ای در مقیاس منطقه ای اندازه گیری و نمونه برداری شد. نمونهبرداری میدانی خاک (قبل از کشت) و گیاه در طی فصل رشد گیاه ذرت علوفه-ای، عکسبرداری رقومی نیم کروی (DHP) و نیز اندازهگیری به روش تخریبی به منظور مقایسه، در مزارع شهرستان قلعهنو واقع در جنوب تهران، در تابستان ۱۳۹۸ انجام گردید. داده گواری سنجش از دور به روش جایگزینی از طریق متغیر بیوفیزیکی کسر پوشش گیاهی (fCover) استخراج شده از سنجش از دور، در مدل شبیه سازی گیاه زراعی AquaCrop اعمال شد، سپس، پارامترهای تاثیرگذارتر مدل که از طریق تحلیل حساسیت در مرحله قبل شناسایی شده اند، تخمین زده شده و با نتایج حاصل از شبیهسازی مدل در شرایط عدم دادهگواری سنجش از دور مقایسه شدند. نتایج نشان داد که داده گواری سنجش از دور در مدل منجر به برآورد دقت متغیر خروجی عملکرد در آماره R2 به میزان ۰/۸۹ و ۰/۸۸ در واسنجی و صحت سنجی شده است. داده گواری سنجش از دور نسبت به بدون اعمال آن منجر به بهبود دقت در آماره RRMSE به میزان ۴/۱۲ و ۵/۱۷ درصد و در آماره RMSE به میزان ۲/۵ و ۲/۴ ton/ha، در واسنجی و صحت سنجی، به ترتیب شده است. نتایج نشان داد که داده گواری سنجش از دور به روش جایگزینی در این مدل، ابزار نسبتا مناسبی برای شبیه سازی رشد گیاه ذرت علوفه ای در شرایط محیطی متغیر است.
علمی - پژوهشی
پری ناز عبدلی؛ سهیلاسادات هاشمی
چکیده
از فواید علم سنجش از دور و طیفسنجی مرئی- فروسرخ نزدیک، سرعت، سادگی و هزینه کم، در مقایسه با روش سنتی است. هدف از این تحقیق استفاده از دادههای ماهواره لندست 8 و طیف فروسرخ نزدیک در کاربریهای کشاورزی و جنگل در دشت گیان نهاوند، استان همدان برای تخمین کربناتکلسیم خاک است. 48 نمونهی خاک به روش تصادفی جمعآوری و برخی خصوصیات فیزیکی ...
بیشتر
از فواید علم سنجش از دور و طیفسنجی مرئی- فروسرخ نزدیک، سرعت، سادگی و هزینه کم، در مقایسه با روش سنتی است. هدف از این تحقیق استفاده از دادههای ماهواره لندست 8 و طیف فروسرخ نزدیک در کاربریهای کشاورزی و جنگل در دشت گیان نهاوند، استان همدان برای تخمین کربناتکلسیم خاک است. 48 نمونهی خاک به روش تصادفی جمعآوری و برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیائی خاک اندازه-گیری شد. همبستگی بین ارزش باندهای اصلی، ترکیب باندها، شاخصهای کلسیت با مقدار کلسیت خاک انجام گرفت. آنالیز طیفی خاکهای مورد نظر با استفاده از دستگاه طیفسنج زمینی، با دامنه طول موج 2500-350 نانومتر صورت گرفت. نتایج آزمایشگاهی نشان داد که میانگین کربناتکلسیم خاک در کاربری کشاورزی و جنگل بهترتیب 30 و 22/22 درصد است. نتایج نشان داد که باندهای 10 و 11 همبستگی معنیداری با کلسیت خاک در کاربری جنگل داشتهاند (05/0>p). 12 ترکیب باندی در سطح 5% و 6 ترکیب باندی در سطح 1%، با میزان کلسیت همبستگی معنیداری را نشان دادند. همچنین، شاخص (R1) ((باند2/باند5)/(باند4/ باند5))، با کلسیت خاک، همبستگی معنیداری داشت (05/0>p). همبستگی بین کلسیت محاسبه شده در آزمایشگاه و معادله حاصله از تصویر ماهوارهای، در کاربریهای کشاورزی برابر (45/0=r2)، بهدست آمد. در روش طیفسنجی بیشترین همبستگی در طول موج 612 نانومتر (**85/0=r2) مشاهده شد. از بین مدلهای برازش داده شده توسط رگرسیون چند متغیره، در تصاویر ماهوارهای، مدل (SMLR) برای برآورد کلسیت مدل مناسبی پیشنهاد میشود. مدل رگرسیونی حداقل مربعات جزئی (PLSR) برای برآورد کلسیت به روش طیفسنجی، مدل تقریبا مناسبی بوده است. میتوان نتیجه گرفت که روش طیفسنجی مرئی - فروسرخ نزدیک، دارای صحت بیشتری نسبت به روش سنجش از دور و روش تیتراسیون است، منتها نیاز به تعداد نمونه بیشتری دارد.
علمی - پژوهشی
ایمان بهارلو
چکیده
حمل و نقل عمومی و رفت و آمد آسان در شهر از جنبههای اصلی حیات شهری است و برخورداری از سیستم حمل و نقل کامل، منظم و گسترده از نیازهای اولیه شهر محسوب میشود. در این راستا توجه به اصول «عدالت فضایی» که با هدف رفع نارساییهای مدیریت شهری وارد مباحث برنامهریزی شهری شده حائز اهمیت است. شهر اصفهان در سالهای اخیر شاهد رشد چشمگیر ...
بیشتر
حمل و نقل عمومی و رفت و آمد آسان در شهر از جنبههای اصلی حیات شهری است و برخورداری از سیستم حمل و نقل کامل، منظم و گسترده از نیازهای اولیه شهر محسوب میشود. در این راستا توجه به اصول «عدالت فضایی» که با هدف رفع نارساییهای مدیریت شهری وارد مباحث برنامهریزی شهری شده حائز اهمیت است. شهر اصفهان در سالهای اخیر شاهد رشد چشمگیر جمعیت و توسعه فیزیکی در جهات مختلف بودهاست. از سوی دیگر، نتایج مطالعات جامع حمل و نقل شهر اصفهان حاکی از آن است که به منظور دسترسی متوازن شهروندان به خطوط حمل و نقل عمومی، ایجاد 21 خط اتوبوس سریعالسیر پیشنهاد شده است. لذا هدف این مطالعه اولویتبندی توسعه خطوط اتوبوس سریعالسیر با ترکیب مدل آنتروپی شانون و کوپراس با تأکید بر مفاهیم عدالت فضایی تا افق 1410 است. وجه تمایز پژوهش حاضر، تلفیق سیستم اطلاعات جغرافیایی با شاخصهای عدالت مکانی جهت اولویتبندی خطوط اتوبوس سریعالسیر جهت اجرا است. لذا در گام نخست وضعیت خطوط اتوبوس سریعالسیر در شاخصهای نفوذپذیری، مجاورت و دسترسیپذیری محاسبه و ضریب جینی و منحنی لورنز وضعیت موجود محاسبه گردید. در گام دوم با محاسبه ضریب جینی هر یک از خطوط پیشنهادی به صورت جداگانه و مقایسه با مقدار فعلی، میزان اثرگذاری خطوط پیشنهادی ارزیابی شد. سپس، اهمیت معیارهای مورد نظر به روش آنتروپی شانون وزندهی شد که به ترتیب سه معیار مجاورت، نفوذپذیری و دسترسی اولویت 1 تا 3 جهت وزن دهی شاخص ها مشخص گردید. در پایان با استفاده از روش کوپراس، 21 خط اتوبوس پیشنهادی جهت توسعه تا افق 1410 اولویتبندی شدند. نتایج نشان داد اگر چه خط پایانه آیت الله غفاری به انتهای شیخ صدوق با طول 14.9 کیلومتر جزو خطوط با طول متوسط می باشد ولی با درنظر گرفتن سایر معیارها به عنوان اولویت اول جهت اجرا می بایست، انجام شود.
کلیدواژه: عدالت فضایی، حمل و نقل عمومی، آنتروپی شانون، کوپراس، منحنی لورنز.
علمی - پژوهشی
محمد کریم سیرت؛ معصومه گمرکی
چکیده
امروزه تغییرات کاربری اراضی در مناطق شهری نقشه مهمی را در برنامهریزیهای شهری، مدیریت منابع و توسعه شهری دارد. لذا در این تحقیق به بررسی تغییرات کاربری اراضی پرداخته شده است. هدف از این پژوهش بررسی روند تغییرات کاربری اراضی شهرهرات با استفاده از تصاویرماهوارهای لندست ۸ سنجنده OLI بین سالهای ۲۰۱۵ الی ۲۰۲۲ است. پس از تصحیح هندسی، ...
بیشتر
امروزه تغییرات کاربری اراضی در مناطق شهری نقشه مهمی را در برنامهریزیهای شهری، مدیریت منابع و توسعه شهری دارد. لذا در این تحقیق به بررسی تغییرات کاربری اراضی پرداخته شده است. هدف از این پژوهش بررسی روند تغییرات کاربری اراضی شهرهرات با استفاده از تصاویرماهوارهای لندست ۸ سنجنده OLI بین سالهای ۲۰۱۵ الی ۲۰۲۲ است. پس از تصحیح هندسی، رادیومتریک و اتمسفریک در این تصاویر ماهوارهای چهارکلاس؛ کاربری اراضی خاکی، گیاهی، مناطق مسکونی و آبی درمنطقه مورد مطالعه شناسایی شد. برای طبقهبندی تصاویر ماهوارهای از دو روش حداکثر احتمال و شبکه عصبی مصنوعی جهت شناسایی تغییرات کاربری اراضی استفاده شده است. به صورت کلی طبقهبندی تصاویر مورد استفاده با روش حداکثر احتمال به نتایج بهتری دست پیدا کرده است . نتایج طبقهبندی تصاویر سال 2015 و 2022 با استفاده از روش حداکثر احتمال دارای ضرایب کاپای 75/0، 96/0 و دقت کلی 85 درصد و97 درصد به ترتیب میباشد. . براساس نتایج طبقهبندی طی دوره زمانی۲۰۱۵-۲۰۲۲ کاهش درسطح اراضی خاک و آب و افزایش درسطح اراضی مناطق مسکونی و پوشش گیاهی مشاهده شده است. پس از طبقهبندی میزان تغییرات در بازه زمانی 2015-2022 به میزان 00/4 کیلومترمربع سطح خاک و 62/1 کیلومترمربع سطح آب کاهش پیدا کرده است ولی بهمیزان 39/1 کیلومترمربع سطح اراضی مناطق مسکونی و 59/4 کیلومترمربع سطح پوشش گیاهی افزایش پیدا کرده است. به طور کلی این نتایج نشاندهنده آن است که در منطقه مورد مطالعه توسعه شهری رخ داده است و مناطق مسکونی و پوشش گیاهی با توسعه شهری افزایش و سطح اراضی آبی و خاکی کاهش یافته است که پیشنهاد میشود این توسعه با مدیریت بهتر منابع آبی بهپیش رود.
علمی - پژوهشی
خانم دکتر سارا بهشتی فر؛ سیامک بخشعلی پور گاوگانی
چکیده
زلزله از جمله مخاطرات طبیعی است که به دلیل ماهیت غیر منتظرهاش، اغلب خسارات جانی و مالی فراوانی از خود بر جای میگذارد. در حال حاضر راهی برای پیشگیری از وقوع زلزله وجود ندارد؛ لیکن با راهکارهایی همچون شناسایی مناطق آسیبپذیر، میتوان خسارات ناشی از آن را تا حدی کاهش داد. در این تحقیق به بررسی میزان آسیبپذیری بخشی از منطقه 2 شهر ...
بیشتر
زلزله از جمله مخاطرات طبیعی است که به دلیل ماهیت غیر منتظرهاش، اغلب خسارات جانی و مالی فراوانی از خود بر جای میگذارد. در حال حاضر راهی برای پیشگیری از وقوع زلزله وجود ندارد؛ لیکن با راهکارهایی همچون شناسایی مناطق آسیبپذیر، میتوان خسارات ناشی از آن را تا حدی کاهش داد. در این تحقیق به بررسی میزان آسیبپذیری بخشی از منطقه 2 شهر تبریز در برابر این رخداد پرداخته شده است. برای این منظور، ابتدا معیارهای موثر در آسیبپذیری بافت شهری نظیر مصالح ساختمانی، کیفیت بناها، قدمت بناها و تعداد طبقات، شناسایی و اطلاعات مربوط جمعآوری شدند. سپس وزن این معیارها با استفاده از روش بهترین-بدترین که یکی از روشهای نوین تصمیمگیری چند معیاره میباشد، محاسبه شدند. در این پژوهش، برای حل مدل مذکور، از روش برنامهریزی خطی سیملپکس استفاده شد و نرخ ناسازگاری حدود 06/0 بهدست آمد. بر خلاف حالت متداول روش بهترین-بدترین، در هر یک از نقشههای معیار، بهترین و بدترین ناحیه، به جای نظر کارشناسی، با استفاده از تحلیلهای مکانی و بهطریق محاسباتی، بر اساس وضعیت قطعات ملکی موجود در داخل هر ناحیه تعیین شدند و در نهایت نقشه آسیبپذیری در محیط GIS تولید گردید. همچنین مقدار مجاز برای تغییر وزن هر معیار، مشخص شد. وزن معیارهای کیفیت ابنیه و فاصله از فضاهای باز به ترتیب بیشترین و کمترین انعطافپذیری در برابر تغییر را دارند. بر اساس نتایج پژوهش، ناحیه شماره 2 بیشترین آسیبپذیری را در برابر زلزله دارد که 16 درصد از منطقه مورد مطالعه را به خود اختصاص داده و شامل 1815قطعه ملکی میباشد.
علمی - پژوهشی
زهرا برخورداری؛ علی شمس الدینی
چکیده
به دلیل محدودیتهای اندازهگیری بارش واقعی و عدم پوشش مکانی و زمانی مناسب اندازهگیری بارندگی در سطح کشور، فناوری سنجش از دور با قدرت تفکیک زمانی و مکانی بالا به عنوان ابزار مفیدی جهت برآورد میزان پدیده بارش و تغییرات زمانی و مکانی آن، مورد توجه قرار گرفته است؛ اما دادههای ماهوارهای به خطاهای گوناگونی مانند عدم قطعیت در ...
بیشتر
به دلیل محدودیتهای اندازهگیری بارش واقعی و عدم پوشش مکانی و زمانی مناسب اندازهگیری بارندگی در سطح کشور، فناوری سنجش از دور با قدرت تفکیک زمانی و مکانی بالا به عنوان ابزار مفیدی جهت برآورد میزان پدیده بارش و تغییرات زمانی و مکانی آن، مورد توجه قرار گرفته است؛ اما دادههای ماهوارهای به خطاهای گوناگونی مانند عدم قطعیت در نمونهبرداری، خطاهای بازیابی و خطاهای ذاتی محدودند؛ از این رو، ارزیابی این دادهها و بررسی صحت آنها، پیش از استفاده ضروری است. در این مطالعه، کارایی و صحت مقادیر بارش محصولات 3 ماهواره CHIRPS، TRMM و MERRA با استفاده از روشهای آماری در مقابل دادههای مشاهداتی 222 ایستگاه سینوپتیک واقع در سطح کشور در مقیاس زمانی ماهانه، برای سالهای 2005-2019 ارزیابی شدند؛ نتایج تحقیق نشان داد که ماهواره TRMMبا ریشه میانگین مربعات خطای 8/23 میلیمتر در مقایسه با دیگر ماهوارههای بارشی عملکرد بهتری داشته و بعد از آن، ماهواره MERRA با ریشه میانگین مربعات خطای 6/30 میلیمتر نسبت به ماهواره CHIRPS با ریشه میانگین مربعات خطای 35 میلیمتر عملکرد مطلوبی از خود نشان داده است. همچنین ، بررسی شاخصهای احتمال آشکارسازی، نرخ هشدار اشتباه و آستانه موفقیت نشان داد که در این شاخصها اختلاف عملکرد سه ماهواره بسیار کم بوده و هر سه از عملکرد خوبی برخوردار میباشند. در مجموع، نتایج نشان داد که میتوان از محصولات ماهواره TRMM به عنوان جایگزین برای دادههای مشاهداتی استفاده کرد، چرا که این ماهواره، علاوه بر اینکه از صحت مناسبی در تمامی ارزیابیهای مربوط به اعتبار سنجی محصولات ماهوارهای برخوردار است، عملکرد مطلوبی هم از لحاظ شاخصهای مطابقت داشته است.
علمی - پژوهشی
مصطفی کرم پور؛ صمد خسروی یگانه؛ حامد حیدری
چکیده
مقدمهدر هر منطقهای شرایط خشکسالی از متوسط تا شدید و با مدتزمان متفاوت متغیر است که نیاز به نظارت مداوم و عملیاتی دارد. هر چه خشکسالی در مدتزمانی طولانیتر رخ دهد، اثرات آن بر پوشش گیاهی و منابع آبی بیشتر است و خشکسالی تشدید میشود که میتواند خدمات را برای انسان محدود و دستگاههای طبیعی را تغییر دهد. اثرات خشکسالی شامل تخریب ...
بیشتر
مقدمهدر هر منطقهای شرایط خشکسالی از متوسط تا شدید و با مدتزمان متفاوت متغیر است که نیاز به نظارت مداوم و عملیاتی دارد. هر چه خشکسالی در مدتزمانی طولانیتر رخ دهد، اثرات آن بر پوشش گیاهی و منابع آبی بیشتر است و خشکسالی تشدید میشود که میتواند خدمات را برای انسان محدود و دستگاههای طبیعی را تغییر دهد. اثرات خشکسالی شامل تخریب زیستگاه برای حیاتوحش و کیفیت آب، کاهش دسترسی به منابع آب و غیره است.و درنتیجه اختلالاتی مانند حوادث آتشسوزی و دیگر حوادث طبیعی افزایش مییابد. ). پوشش گیاهی در هر منطقه به ویژه در مناطق مختلف استان لرستان هر ساله با خطر وقوع آتش سوزی های متعدد به دلیل کمبود بارش و خشکی محیط قرار دارد. به همین دلیل موضوع آشکار سازی و مشخص کردن مناطق مستعد آتش سوزی در رابطه با مهم ترین عنصر اقلیمی(بارش) انتخاب و انجام شده است که این امر می تواند انجام اقدامات مناسب و پیشگیرانه حفاظت از مناطق پوشش گیاهی را تسهیل نماید. در این تحقیق سعی شده از روش ترکیبی استفاده شود.مواد و روش ها:در این مطالعه تلاش شده است با استفاده از تصاویر مادونقرمز سنجنده Suomi NPP با بهرهگیری از شاخصهای NDVI، VCIوTCI به بررسی وضعیت خشکسالی پوشش گیاهی در استان لرستان پرداخته شود. دوره موردمطالعه 2021-2013 مربوط به اول آوریل تا انتهای ژولای (هفته 13تا26میلادی) بهصورت میانگین هفتگی است. میانگین ماهانه شاخص استاندارد بارش(SPI) با استفاده از دادههای بارش استفاده از دادههای بارش ماهانه ایستگاه های هواشناسی الیگودرز، دورود، خرمآباد، بروجرد، نورآباد، کوهدشت و ازنا انجامگرفته تا وضعیت بارش بهخوبی تحلیل شود و ماه های خشک و مرطوب از یکدیگر تفکیک شوند. سپس ضریب همبستگی شاخص SPIبا هریک از شاخصهای پوشش گیاهی(NDVI، VCI وTCI, محاسبه شود.نتایج و بحثبراساس دادههای بارش ثبتشده در ایستگاههای هواشناسی استان لرستان میتوان گفت که در فصل تابستان (ژولای، اوت و سپتامبر) در محدوده مطالعاتی بارش رخ نمیدهد و تنها در فصول پاییز، زمستان و بهار شاهد بارش هستیم. بنابراین سال آبی در استان لرستان بهطور تقریبی از دهه سوم سپتامبر آغاز و تا دهه دوم و سوم ژوئن هرسال ادامه دارد.که این امر نشان دهنده خشکی بسیار زیاد هوا و کمبود رطوبت است. خشکی هوا یا کمبود رطوبت و افزایش دما شرایط لازم را برای ایجاد آتش سوزی در استان فراهم می نماید. در این نوشتار، در فصل تابستان استان لرستان یکفصل خشک را میگذارند و ماه اوت خشک ترین ماه سال است.نتیجه: این پژوهش نشان داد که همواره پوشش گیاهی در استان لرستان با خطر وقوع آتش سوزی رو به رو ست و این در سال هایی که کمبود بارش وجود داشته است، در ماه های مختلف بسیار زیاد است. اثبات گردید که چنانچه در ماه های اول سال آبی کمبود بارش وجود داشته باشد، خطر آتش سوزی پوشش گیاهی حتی در ماه های سرد سال وجود دارد و این خطر در ماه های گرم سال به طور قابل توجهی افزایش می یابد که این امر در سال 2021 وجود داشته است. محاسبات SPIنشان داد که ماه های ژولای، اوت و سپتامبر در استان لرستان منفی است. نتایج نشان میدهد که بهترین شاخص مبتنی بر تصاویر ماهوارهای جهت پایش خشکسالی پوشش گیاهی و خطر آتش سوزی در منطقه موردمطالعه (TCI) است. در سال های 2013 ،2015 بیشترین شدت خطر آتش سوزی در پوشش گیاهی در مناطق غربی و مرکزی استان لرستان رخداده است. در سال 2021 شدیدترین شدت خطر آتش سوزی در پوشش گیاهی در منطقه موردمطالعه به وقوع پیوسته است. به دلیل تغییرات زیاد و پراکندگی میزان شاخص های پوشش گیاهی موثر در وقوع آتش سوزی از لحاظ زمانی و مکانی از همبستگی ناپارامتریک اسپیرمن استفاده شده است.کلمات کلیدی: آتش سوزی پوشش گیاهی، بارش، خشکسالی، تصاویر مادون قرمز، استان لرستان
علمی - پژوهشی
فاطمه احمدلو؛ سعیده اسکندری؛ محمود بیات؛ مهرداد میرزایی؛ شهریار صبح زاهدی؛ امین نصراللهیان
چکیده
پایش وضعیت فعلی جنگلکاریهای موجود در تصمیمات مدیریتی برای توسعه جنگلکاریها در آینده بسیار مهم است. این مطالعه بهمنظور پایش سطح، پراکنش و سلامت جنگلکاریها در شهرستان لنگرود استان گیلان انجام شد. بدین منظور ابتدا برداشتهای میدانی در قالب نقاط زمینی، از جنگلکاریهای موجود انجام شد و نقشة پراکنش جنگلکاریها با استفاده ...
بیشتر
پایش وضعیت فعلی جنگلکاریهای موجود در تصمیمات مدیریتی برای توسعه جنگلکاریها در آینده بسیار مهم است. این مطالعه بهمنظور پایش سطح، پراکنش و سلامت جنگلکاریها در شهرستان لنگرود استان گیلان انجام شد. بدین منظور ابتدا برداشتهای میدانی در قالب نقاط زمینی، از جنگلکاریهای موجود انجام شد و نقشة پراکنش جنگلکاریها با استفاده از برداشتهای زمینی، اپلیکیشن جیپیاس اندروید (GFAMP) و سامانه گوگلارث تهیه شد. سپس تصویر ماهوارهای سنتینل2 مربوط به فصل رویش در شهرستان لنگرود از سایت کوپرنیکوس تهیه شد. از تصاویر ماهوارهای سنتینل2، شاخصهای پوشش گیاهی مختلف مانند NDVI، TNDVI، SAVI و RVI مربوط به فصل رویش استخراج شد و نقشههای آنها در محدوده جنگلکاریها تهیه شد. در ادامه، میزان هر شاخص پوشش گیاهی مورد مطالعه، در نقاط برداشتهای زمینی استخراج شد و میزان همبستگی مقادیر هر شاخص پوشش گیاهی (حاصل از تصاویر ماهوارهای فصل رویش سنتینل2) با سلامت جنگلکاریها (حاصل از برداشتهای میدانی) بررسی شد. بدین منظور از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. سپس شاخصی که بیشترین همبستگی را با سلامت جنگلکاریهای شهرستان لنگرود نشان داد (NDVI) بهعنوان مهمترین شاخص برای برآورد سلامت جنگلکاریها انتخاب شد و رابطه رگرسیونی آن نیز با سلامت جنگلکاریها بهدست آمد. در ادامه، با استفاده از نقشه مطلوبترین شاخص پوشش گیاهی، اطلاعات برداشتهای میدانی و ارتباط بین این دو مورد، نقشة سلامت جنگلکاریها در شهرستان لنگرود تهیه شد. نتایج نشان داد که سطح جنگلکاریهای این شهرستان 2/746 هکتار بوده که بهطور عمده در جنوب غربی شهرستان پراکنش دارند. به علاوه نتایج نشان داد که شاخص تفاوت پوشش گیاهی نرمالشده (NDVI)، مطلوبترین شاخص پوشش گیاهی برای برآورد سلامت جنگلکاریها در شهرستان لنگرود میباشد. از مجموع مساحت فعلی جنگلکاریها، 56/400 هکتار آنها در وضعیت سلامت کامل، 60/305 هکتار در وضعیت سلامتی متوسط و 04/40 هکتار در وضعیت ناسالم قرار دارند. نتایج این پژوهش به مدیران جنگل برای پایش کمّی و کیفی جنگلکاریها و تداوم آن در دورههای زمانی معین و همچنین برنامههای توسعه جنگلکاری در آینده کمک شایانی میکند.نتایج نشان داد که سطح جنگلکاریهای این شهرستان 2/746 هکتار بوده که بهطور عمده در جنوب غربی شهرستان پراکنش دارند. به علاوه نتایج نشان داد که شاخص تفاوت پوشش گیاهی نرمالشده (NDVI)، مطلوبترین شاخص پوشش گیاهی برای برآورد سلامت جنگلکاریها در شهرستان لنگرود میباشد. از مجموع مساحت فعلی جنگلکاریها، 56/400 هکتار آنها در وضعیت سلامت کامل، 60/305 هکتار در وضعیت سلامتی متوسط و 04/40 هکتار در وضعیت ناسالم قرار دارند. نتایج این پژوهش به مدیران جنگل برای پایش کمّی و کیفی جنگلکاریها و تداوم آن در دورههای زمانی معین و همچنین برنامههای توسعه جنگلکاری در آینده کمک شایانی میکند.تایج نشان داد که سطح جنگلکاریهای این شهرستان 2/746 هکتار بوده که بهطور عمده در جنوب غربی شهرستان پراکنش دارند. به علاوه نتایج نشان داد که شاخص تفاوت پوشش گیاهی نرمالشده (NDVI)، مطلوبترین شاخص پوشش گیاهی برای برآورد سلامت جنگلکاریها در شهرستان لنگرود میباشد. از مجموع مساحت فعلی جنگلکاریها، 56/400 هکتار آنها در وضعیت سلامت کامل، 60/305 هکتار در وضعیت سلامتی متوسط و 04/40 هکتار در وضعیت ناسالم قرار دارند. نتایج این پژوهش به مدیران جنگل برای پایش کمّی و کیفی جنگلکاریها و تداوم آن در دورههای زمانی معین و همچنین برنامههای توسعه جنگلکاری در آینده کمک شایانی میکند.به علاوه نتایج نشان داد که شاخص تفاوت پوشش گیاهی نرمالشده (NDVI)، مطلوبترین شاخص پوشش گیاهی برای برآورد سلامت جنگلکاریها در شهرستان لنگرود میباشد. از مجموع مساحت فعلی جنگلکاریها، 56/400 هکتار آنها در وضعیت سلامت کامل، 60/305 هکتار در وضعیت سلامتی متوسط و 04/40 هکتار در وضعیت ناسالم قرار دارند. نتایج این پژوهش به مدیران جنگل برای پایش کمّی و کیفی جنگلکاریها و تداوم آن در دورههای زمانی معین و همچنین برنامههای توسعه جنگلکاری در آینده کمک شایانی میکند. از مجموع مساحت فعلی جنگلکاریها، 56/400 هکتار آنها در وضعیت سلامت کامل، 60/305 هکتار در وضعیت سلامتی متوسط و 04/40 هکتار در وضعیت ناسالم قرار دارند. نتایج این پژوهش به مدیران جنگل برای پایش کمّی و کیفی جنگلکاریها و تداوم آن در دورههای زمانی معین و همچنین برنامههای توسعه جنگلکاری در آینده کمک شایانی میکند.
علمی - پژوهشی
سیده نرگس ساداتی؛ مهسا فهمی؛ غلامرضا احمدزاده
چکیده
منطقه معدن صاحب دیوان در زون ساختاری البرز-آذربایجان و در برگه 1:100000 لاهرود واقع شده است. در برخی نواحی تودههای نفوذی با ترکیب گرانودیوریت و کوارتز دیوریت با سن الیگوسن به درون سنگهای آتشفشانی نفوذ کردهاند و در بخشهای مرکزی و جنوب غربی منطقه در محدوده صاحب دیوان و دوست بیگلو عامل دگرسانی هیدروترمال گسترده درمنطقه شدهاند. در ...
بیشتر
منطقه معدن صاحب دیوان در زون ساختاری البرز-آذربایجان و در برگه 1:100000 لاهرود واقع شده است. در برخی نواحی تودههای نفوذی با ترکیب گرانودیوریت و کوارتز دیوریت با سن الیگوسن به درون سنگهای آتشفشانی نفوذ کردهاند و در بخشهای مرکزی و جنوب غربی منطقه در محدوده صاحب دیوان و دوست بیگلو عامل دگرسانی هیدروترمال گسترده درمنطقه شدهاند. در این پژوهش پس از مطالعات زمین شناسی 13 نمونه از معدن مس صاحبدیوان برای مطالعات XRD برداشت گردید و مناطقی که نماینده دگرسانیهای عمده منطقه بود و پیکسلهای متناظر با آنها در تصاویر ماهوارهای بهعنوان نمونههای آموزشی برای روشهای طیف مبنا انتخاب گردید. همچنین نتایج MNF از دادههای استر و سنتینل استخراج شدند و در طبقهبندی طیفمبنا بهکار گرفته شد و با استفاده از کتابخانه طیفی نرمافزار و نمونههای آموزشی از نواحی دگرسان شده سه کانی کائولینیت، مسکویت و کلریت بهترتیب بهعنوان شاخص دگرسانی آرژیلیک، فیلیک و پروپیلیتیک بهکار گرفته شد. نتیجه که از این پژوهش به دست آمد بارزسازی دگرسانی در تصاویر استر محدوده معدن صاحب دیوان بود که نشاندهنده حضور همزمان دگرسانی آرژیلیک و فیلیک در مرکز و محصور شدن آن با دگرسانی پروپیلیتیک بود که با الگوی مرسوم کانسارهای پورفیری همخوانی دارد. همچنین تجزیه وتحلیل تصاویر سنتینل نشان داد که هماتیت، ژاروسیت، گوتیت و لیمونیت، ویژگیهای جذب قوی در قسمت VNIR را نشان میدهد. محصولات حاصل با نقشه زمینشناسی منتشرشده از منطقه مورد مطالعه مقایسه شد و یافته ها نشان داده است که نقشههای حاصل، از مدل زمینشناسی مفهومی موجود در کانسار مس پورفیری پشتیبانی میکنند. در پژوهش حاضر، مجموعه داده Aster و Sentinel-2A MSI از برگه 1:100000 لاهرود با نگرشی خاص به معدن صاحب دیوان بررسی شده است.هدف اصلی این مطالعه ایجاد یک روش جدید با در نظر گرفتن دادههای سنجش از دور به ویژه استر و سنتینل 2 در شناسایی دگرسانیهای همراه با کانسارهای مس پورفیری است. این شناسایی براساس دو رویکرد انجام شد: شناسایی مناطق دگرسانی گرمابی مرتبط با کانسارهای مس پورفیری (از طریق کتابخانه طیفی) و شناسایی مستقیم مناطق دگرسانی و مواد معدنی مسدار (از طریق نمونهبرداری مستقیم از محل کانسار و استفاده از آن به عنوان پیکسل آموزشی). در این پژوهش با توجه به اینکه هدف اکتشاف کانسارهای مس پورفیری بود، سنگهای آذرین اسیدی تا حدواسط که دگرسانی گسترده آرژیلیکی، فیلیکی، پروپیلیتیکی در آنها به وقوع پیوسته بود مورد توجه قرار گرفت، همچنین توجه ویژه به دگرسانی آلونیتی، سیلیسی و اکسید آهن در منطقه مورد مطالعه انجام گرفت. پیشرفتهای تازهی فنآوری در زمینهی وضوح طیفی / مکانی دادههای ماهوارهای در الگوریتمهای طبقهبندی، فرصتها و راهحلهای جالبی را برای نقشهبرداری زمینشناسی به وجود آورده است. از این رو بعد از برداشت زمینشناسی و انجام مطالعات XRD، از روشهای نقشهبرداری کانیشناسی طیف مبنا همچون BE, LSU, CEM استفاده شد که از میان آنها روش BE بهترین نتیجه را برای جداسازی پیکسلهای هدف به ویژه برای تشخیص انواع دگرسانیهای مرتبط با کانسارهای مس پورفیری با استفاده از نمونههای آموزشی بر روی تصاویر استر نشان داد. اگرچه تصاویر سنتنیل به دلیل قدرت تفکیک طیفی پایین در محدوده مادون قرمز کوتاه برای کانیهای رسی نتایج رضایت بخشی را حاصل نکرد، اما برای جداسازی کانیهای حاوی آهن از قبیل هماتیت، ژاروسیت و گوتیت مطلوب بود و با استفاده از ترکیب رنگی موجب نمایش منطقه معدنی صاحب دیوان شد که نشان از حضور همزمان هماتیت و ژاروسیت دارد. نتایج حاصل از بررسی تودههای نفوذی برگه 100000 لاهرود، رگهها و رگچههای سیلیسی، گسترش گسلها و دگرسانیها نشان میدهد که در مجموع دگرسانی گسترده در قسمت مرکزی (صلوات و نیاز قلی- مشیران) و جنوب غربی محدوده مطالعاتی (صاحب دیوان و دوست بیگلو) چشمگیر است. محصولات حاصل از پردازش با نقشه زمینشناسی منتشرشده از منطقه مورد مطالعه مقایسه و نشان داده شد که نقشههای حاصل با مدل زمینشناسی مفهومی کانسار مس پورفیری مطابقت دارد و دگرسانیها مرتبط با تودههای میزبان این تیپ کانسارهاست.